فصل پنجم " خاطرات تبعید " (1354 - 1346 ه. ش)
نخستین تبعید در آستانه تاجگذاری شاه
س: برای اینکه صحبت یک مسیر منظمی داشته باشد چنانچه صلاح بدانید در اینجا بپردازیم به جریان تبعیدهای متعددی که حضرتعالی داشتید و بعد خاطرات دوره زندانها را مورد گفتگو قرار دهیم، لطفا بفرمایید نخستین تبعید حضرتعالی به کجا و به چه مناسبت انجام گرفت ؟
ج: اولین تبعید من در ارتباط با تاجگذاری شاه بود، شاه در چهارم آبان ماه 1346 تاجگذاری کرد، در ورقه ای که در ساواک قم به من نشان دادند مطلبی قریب به این مضمون آمده بود: "چون ایام تاجگذاری اعلیحضرت است و احتمالا وجود فلانی در قم مضر به امنیت است مدت سه ماه به مسجد سلیمان تبعید میگردد و...".
من آن وقت تازه از زندان آزاد شده بودم، مرا اول بردند ساواک بعد تحویل دوتا مامور دادند، از این استوارهای ژاندارمری، که مرا با قطار ببرند مسجد سلیمان تحویل دهند؛ وقتی مرا سوار قطار کردند آقای حاج رستم رستمی که همان جا اطراف ساواک مواظب بوده که مرا کجا میبرند دیده بود که مرا سوار قطار کردند -محل ساواک قم کنار ایستگاه قطار است - خلاصه به یک زحمتی خودش را رساند و یک مقدار پول به من داد، من هم به او گفتم بناست مرا به مسجد سلیمان ببرند. در بین راه ژاندارمها خیلی بد رفتاری میکردند، برای نماز هر چه من اصرار کردم پیاده شویم گفتند نه، میترسیدند فرار کنم، مجبور شدم همان جا در قطار وضو بگیرم و نماز بخوانم، وقتی به دستشویی میرفتم میآمدند با تفنگهایشان پشت در دستشویی میایستادند. گاهی با من بحث میکردند، میگفتند آقا شما از آب و هوای این کشور استفاده میکنید چرا به اعلیحضرت دعا نمی کنید، گفتم مگر آب و هوای کشور مال اعلیحضرت است، میگفت بله، من گفتم اگر امنیت را بگویی یک چیزی است، ولی آب و هوا که مال اعلیحضرت نیست؛ خلاصه خیلی بد عمل میکردند. به اهواز که رسیدیم از قطار پیاده شدیم آنها میخواستند برای رفتن به مسجد سلیمان اتوبوس بگیرند من معمم بودم و