گفته بود: "این زیاده روی است و من در سر چنین سفره ای حاضر نمی شوم "، و به مدرسه برگشته بود.
موضوع دیگر اینکه در همان منزل سابقمان در محله عشقعلی ما یک حمام ساده ساخته بودیم، مرحوم محمد به آن حمام نمی رفت و میگفت: "حمام در منزل جنبه اشرافی دارد و همه مردم تمکن آن را ندارند که در منزل حمام داشته باشند ولذا من از آن استفاده نمی کنم، زیرا در روح من اثر سوء دارد".من میگفتم حالا که ساخته شده از نظر اقتصادی به نفع است که از آن استفاده کنی ولی او نظر دیگری داشت و مقید بود به ساده زیستن و حذف تشریفات به طور کلی، و در این جهت بسیار مصر بود؛ رحمه الله علیه و حشره مع اولیائه المقربین.
محمد عاشق اسلام و انقلاب و مبارزه در راه حق و عدالت بود، و در این راه بیشترین مراحل عمر خود را در زندانها و غربت و آوارگی سپری نمود و آخرالامر در حادثه دلخراش انفجار حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیرماه سال 1360 به معیت هفتاد و دو تن دیگر از شخصیتهای ارزنده انقلاب از جمله مرحوم آیت الله دکتر بهشتی به دست کج اندیشان منحرف به شهادت رسید و ما عزادار شدیم؛ در این رابطه مرحوم امام برای من پیام تسلیتی فرستادند که من هم جوابیه ای برای ایشان ارسال کردم؛ (پیوستهای شماره 15 و 16)؛ و باید گفت تنها چیزی که تا اندازه ای موجب تسلیت بازماندگان است:
1 - اجر و ثوابی است که خداوند کریم برای شهدای راه حق وعده داده است.
2 - دو یادگار و فرزندان خوب و با ارزش آن مرحوم، وحیده خانم و آقا زهیر منتظری؛ که وحیده هنگام شهادت پدر یک ساله بود و زهیر پس از شهادت آن مرحوم به دنیا آمد، حفظهماالله تعالی و رزقهما خیرالدارین بحق محمد و آله الطاهرین.