خودجوش بود، همه احساس میکردند باید کاری بکنند. در همان اوایل که ما شنیدیم بعضی رفته اند به تهران با آقای امینی خودمان را رساندیم به تهران، علما هم یکدفعه نیامدند بتدریج آمدند، ولی میشد بگویی از پیش قدمها آقای شریعتمداری و آقای میلانی بودند، منتها آقای میلانی را اول برگرداندند و ایشان دو باره آمدند، آقای گلپایگانی هم بنا بود بیایند ولی نیامدند، آقای مرعشی نجفی هم دیرتر آمدند،علما هم وقتی شنیدند که آقای شریعتمداری از قم و آقای میلانی از مشهد و سایر علما به تهران آمده اند آنها هم طبعا میآمدند،البته بعضی هارا هم دعوت میکردند بیایند، آقای شریعتمداری جمعی را دعوت کرده بود، طبعا مراجع هرجا باشند باید کسانی دور و برشان باشند تا قدرتی به شمار آیند؛ از جمله کسانی که دیر آمد آقای خادمی از اصفهان بود که از ایشان دعوت کردند بعد آمد، اینها بتدریج جمع شدند. از سوی دیگر مردم واقعا از اینکه علما را گرفته بودند ناراحت بودند و طرفدار این معنا بودند که بالاخره یک کاری بشود، مثلا یک روز من یک اعلامیه بردم پیش مرحوم آیت الله حاج سید ابوالحسن رفیعی گفتم این را امضا بفرمایید، ایشان گفتند پس مراجع دیگه چی ؟ گفتم آنها مثل اینکه برای خودشان اعلامیه میدهند. شاید میخواست بگوید من هم جزو مراجع هستم، گفتم خوب شما امضا نکنید، گفت آخه شما فردا این را چاپ میکنید بعد میرود در قزوین مردم به من فشار میآورند که تو چرا امضا نکردی ؟ گفتم خوب شما خودتان جدا یک اعلامیه بدهید ما چاپ میکنیم؛بالاخره مردم به علما فشار میآوردند و از آنها انتظار داشتند که حرکتی انجام بدهند.
ملاقات آیت الله خوانساری با آیت الله خمینی در زندان
س: پس از بازداشت آیت الله خمینی بنا بود آیت الله حاج سید احمد خوانساری از طرف علما به دیدن ایشان برود، آیا این ملاقات صورت گرفت ؟ چگونگی آن را بیان فرمایید.
ج: بله، مردم و علما فشار میآوردند و دستگاه هم موافق بود یک نفربه دیدن ایشان برود و خبر سلامتی آقایان را برای مردم بیاورد، بنا شده بود آقای خوانساری به دیدن