تنظیم اعلامیه برای چهلم شهدای پانزده خرداد و بازداشت اینجانب
س: جریان این اعلامیه چه بود؟ آیا آقایان آن را امضا کردند؟
ج: جریانش از این قرار بود که ما دیدیم آقایان مرتب با علمای تهران جلسه میگیرند، دید و بازدید میکنند اما بی فایده است و نتیجه ای حاصل نمی شود و آمدن و هدفشان منعکس نمی شود؛ من و آقای امینی آمدیم منزل آقای حاج آقا مرتضی تهرانی -حاج آقا مرتضی و حاج آقا مجتبی پسرهای مرحوم حاج میرزا عبدالعلی تهرانی هستند- ما تا وقتی که تهران بودیم گاهی میرفتیم منزل ایشان و گاهی میرفتیم مدرسه فیروزآبادی، بالاخره نشستیم و یک اعلامیه به مناسبت چهلم شهدای پانزده خرداد تنظیم کردیم،اعلامیه داغ و تندی بود،گفتیم این را بدهیم علما امضا کنند و منتشر کنیم؛ و خودمان احتمال دادیم این اعلامیه به این تند و تیزی را علما امضا نکنند، لذا برای درجه بعد تلگرافی تنظیم کردیم به عنوان احوالپرسی خطاب به آقای خمینی و آقای قمی و آقای محلاتی، گفتیم اگر آن اعلامیه امضا نشد برای این تلگراف امضا میگیریم، بعد رفتیم مجلسی که بنا بود در منزل آقای حاج سید نورالدین طاهری در قلهک تشکیل شود، اکثر علما آمدند، گفتیم: شما علما از شهرستانهای مختلف آمده اید به تهران و مشخص نیست برای چه منظوری آمده اید، در میان مردم درست منعکس نیست که شما به عنوان اعتراض به بازداشت آقایان در اینجا جمع شده اید -با توجه به اینکه بعضی ها را ساواک تهدید کرده بود و گفته بود چرا به تهران آمده اید؟ گفته بودند مثلا چشممان درد میکرد برای معالجه آمده ایم - بعضی میگویند آن یکی آمده چشمش را معالجه کند دیگری آمده گوشش را معالجه کند دیگری میخواهد برود مشهد در راه مشهد است، باید معلوم بشود جمع شما که آمده اید تهران به عنوان اعتراض به عمل دولت آمده اید؛ گفتند خوب حالا چکار کنیم ؟ گفتیم ما یک اعلامیه تنظیم کرده ایم برای چهلم شهدای پانزده خرداد آقایان این را امضا بکنند تا پخش شود. خدا رحمتش کند، مرحوم آیت الله حاج آقا مرتضی حائری (طاب ثراه)گفتند:ما آمده ایم اینجا کار کنیم، ما نیامده ایم اینجا اعلامیه بدهیم ! گفتم: کار شما چیست ؟ شما که نه تفنگ دارید نه مسلسل دارید، با دولت که نمی خواهید