کارگردانان بودیم، به این معنا که اعلامیه تنظیم کنیم، بعد از آقایان امضا بگیریم. آن وقت اول صحبت بود از قم آیت الله گلپایگانی، آیت الله شریعتمداری و آیت الله نجفی به تهران بیایند، بعد گفتند آقای شریعتمداری رفته است، آن وقت ما به آقای شریعتمداری اعتراض کردیم که آقای گلپایگانی گله کرده و گفته ما بنا بود با هم به تهران برویم چطور ایشان تک روی کرده و خودشان به تنهایی رفته اند، ایشان گفتند:"من حرکت خودم را به ایشان اطلاع دادم، با هم بیاییم یعنی در یک ماشین بنشینیم ؟! " بعد هم آیت الله مرعشی آمدند منزل آیت الله خوانساری، آیت الله میلانی هم از مشهد یک دفعه آمده بود که ایشان را برگردانده بودند بعدا بی سرو صدا آمد، از اصفهان آیت الله خادمی آمده بود، از رشت آقای ضیابری به همراه آقای علم الهدی که چند روز قبل از زندان آزاد شده بودند آمده بودند، آقای کفعمی از زاهدان آمده بود، آقای حاج سید نصرالله بنی صدر به همراه آخوند همدانی از همدان آمده بودند، از تبریز آقای حاج سید احمد خسروشاهی و آقای مجتهدی و هفت هشت نفر دیگر آمده بودند که اطراف آقای شریعتمداری بودند، آقای شریعتمداری در " باغ ملک " شهر ری با اطرافیان خود بودند، آقای حاج آقا مرتضی حائری از قم و آقای کمالوند از خرم آباد، از شیراز آقای سید محمد امام و آقای سید محمود علوی و آقای سید احمد پیشوا که الان در شیراز است آمده بودند البته ایشان از کازرون آمده بود سابقا ایشان کازرون بود، آقای صدر الدین حائری برادر آقای محی الدین حائری آمده بود، آقای صدوقی از یزد و آقای خاتمی از اردکان، آشیخ محمد هاشمیان از رفسنجان، آقای سید ابوالحسن رفیعی از قزوین، آقای نبوی از دزفول، آقای جزایری و آقایان علم الهدی پدر و پسر (حاج آقا مرتضی و حاج آقا مصطفی) از اهواز آمده بودند، آسید حسین رودباری از علمای رشت، آقای صالحی از کرمان و بالاخره چهل پنجاه نفر از علمای شهرستانها آمده بودند، البته همه اینها آمده بودند ویک کسی لازم بود که از وجود اینها استفاده کند، در این میان من و آقای امینی و آقای حاج آقا مرتضی تهرانی به مناسبت چهلم شهدای پانزده خرداد یک چیزی را تنظیم کردیم که از آقایان امضا بگیریم.