ج: آقای مطهری مرحوم آیت الله شهید مرتضی مطهری در روز دوازدهم اردیبهشت سال 1358 توسط گروه فرقان به شهادت رسیدند و در حرم مطهر حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شدند. میگفت در آنجا ما خوش بودیم، یکی از آقایان تهرانی که آدم خوشمزه ای بود، در آنجا معرکه میگرفت و ما را میخنداند، این شعر را با صدای بلند میخواند و بقیه دم میگرفتند:
ایشان میگفت: یکی از برکات این زندان این بود که ما آقای حاج شیخ حسین لنکرانی را شناختیم، اول فکر میکردیم او آدم بی دینی است بعد دیدیم خیلی آدم متعبد و فهمیده ای است و خلاصه مرید حاج شیخ حسین لنکرانی شده بود. آقای فلسفی میگفت در آن زمان که ما آنجا بودیم و نمی گذاشتند اخبار بیرون به دست ما برسد آقای محمدتقی مطهری برادر آقای مطهری در بیرون یک قسمت از هندوانه را میبرید و اعلامیه و اخبار بیرون را داخل هندوانه میگذاشت و آن را در پلاستیکی گذاشته و برای ما میآورد. آقای مطهری میگفت من مرتب میگفتم تابستان است ما اینجا تشنه میشویم برای ما هندوانه بیاور و ایشان از آن هندوانه ها برای ما میآورد! آقای خلخالی هم که در همین جریان بازداشت شده بود میگفت: وقتی ما را به زندان بردند مامور شروع کرد لباسهای مرا گشتن، گفتم اصل کاری را نگشتی، گفت چطور! گفتم این گوشه قبای من را، من در اینجا چند تا بمب ساعتی جاسازی کرده ام ! گفت آشیخ ما را دست نینداز؛ روحیه آنها به این شکل بود.
مهاجرت علمای شهرستانها به تهران در اعتراض به بازداشت امام
س: پس از جریان پانزده خرداد و دستگیری حضرت امام و خوف از محاکمه و اعدام ایشان، بزرگانی از شهرستانها به تهران مهاجرت کردند، لطفا حضرتعالی جزئیات کامل این قضیه و نتایجی که از آن حاصل شد و اینکه طراح این فکر چه کسی بود و حضرتعالی چقدر در آن نقش داشتید را بیان فرمایید.
ج: من از اولین کسانی بودم که با آقای امینی از نجف آباد رفتیم به تهران و جزو