افرادی را کشتند هم در تهران. سر پل باقرآباد ورامین جمعیت زیادی را که برای استقبال از مردم ورامین آمده بودند به رگبار بستند، بالاخره خیلی شهرها تکان خوردند، پانزده خرداد نهضت عجیبی بود.
س: قضیه مرحوم طیب و اعدام شدنش در محافل چگونه توصیف میشد؟
ج: همه مردم دستگاه را محکوم میکردند، میگفتند طیب جلوتر با شاه بوده ولی بعدا تو به کرده، در حقیقت به آنها بستند که یک فردی به نام "توفیق قیسی " آمده به اینها پول داده که شورش کنند، ولی با اینکه روزنامه ها همه مینوشتند در ذهن مردم جا نمی افتاد،می فهمیدند که اینها بازی است و دارند پرونده سازی میکنند. مرحوم طیب و حاج اسماعیل رضایی را کشتند، مردم از این قضیه خیلی ناراحت بودند، یک عده زیادی را گرفتند، ما که بعد به زندان قصر رفتیم با بعضی از آنها بودیم، اینها از میدانیهای تهران و طرفداران طیب بودند افرادی مثل " حسین شمشاد " و " محمد باقریان " و دو تا برادر بودند به نام " عباس شیرزاد " و " حسین شیرزاد " که در میدان بار فروش بودند و در جریان طیب دستگیر شده بودند و بعضی از آنها بچه های خوبی بودند،روی علاقه و ایمان راه افتاده بودند. در زندان قصربا بعضی از آنها مانوس شدیم، آن وقت که ما اینها را دیدیم سال 47 بود، محمد ما هم آنجا بود، آقای انواری و متهمین به قتل منصور در بند سه بودند و ما در بند چهار.
دستگیری علمای شهرستانها
س: در جریان پانزده خرداد سال 42 آیت الله محلاتی را در شیراز و آیت الله قمی را در مشهد دستگیر کرده بودند، آیا بازداشت اینان با بازداشت آیت الله خمینی رابطه ای داشت و به صورت یکجا تصمیم گیری شده بود؟
ج: این نهضت یعنی نهضت روحانیت جا افتاده بود، مردمی هم بود، اگر از روحانیون افرادی هم مخالف بودند فوقش ساکت بودند، کسی علیه این نهضت آن وقت حرفی نمی زد، در آن زمان آقای محلاتی خودش در شیراز محور بود، آقای قمی