بیاورند معالجه شود، من با این کار تا اندازه ای مردم را از ناراحتی بیرون میآورم، من اگر بخواهم اینها را از بیمارستان بیرون کنم مردم من را تکه تکه میکنند. بالاخره با اصرار به او گفته بودند تو برگرد برو سر کارت ما برای تو تقدیرنامه هم میفرستیم، خلاصه مرحوم دکتر واعظی در این جریان خیلی شجاعت به خرج داد و در مقابل فشار سازمان امنیت ایستاد.
س: آقای دکتر واعظی همان کسی است که بعد از انقلاب مدتی استاندار اصفهان شد؟
ج: بله ایشان بعد از انقلاب استاندار اصفهان شد. رابطه ما با ایشان خیلی صمیمی بود، آقای خمینی هم به ایشان علاقه داشت و تقریبا محرم اسرار ایشان هم بود، قبل از پیروزی انقلاب مرحوم محمد ما هر وقت میرفت تهران پاتوق او منزل دکتر واعظی بود، ما هر وقت میرفتیم تهران میرفتیم منزل دکتر واعظی، منزل ایشان شده بود مرکز سیاست و انقلاب، خانم ایشان هم -خدا خیرش بدهد- اگر اعلامیه داشتیم اعلامیه ها را میگرفت و در خانه ها میانداخت و در جریان انقلاب فعال بود. یک وقت مرحوم محمد یک بقچه اعلامیه به پشت انداخته بود و ساعت یک و نیم بعد از نصف شب رفته بود خانه دکتر واعظی، دکتر واعظی گفته بود من چیزیم نیست اما این چه وضع آمدن است ! من نمی گویم نیا اما یک جوری بیا که موجب سوء ظن پلیس نشود!
تبلیغات علیه روحانیت و به سربازی بردن طلاب
س: از آمدن شاه به قم و تحریم بیرون آمدن طلاب از خانه و حضور در صحنه استقبال توسط مراجع، و نیز از جریان سربازی بردن طلاب به دستور شاه پس از قضیه مدرسه فیضیه، اگر حضرتعالی خاطراتی دارید یا فعالیت خاصی داشته اید بفرمایید.
ج: در جریان مبارزات علیه لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی کار روحانیت رونق پیدا