مرحوم آقای قدوسی هم شرکت میکرد، ولی آقای قدوسی از طرح مسائل انقلاب در مدرسه حقانی که یک مدرسه با برنامه محسوب میشد و مسئولیتش به عهده ایشان بود به شدت پرهیز میکرد و اجازه نمی داد مسائل انقلاب و حرفهای آقای خمینی به آنجا راه پیدا کند و اینها را به ضرر مدرسه میدانست و گاهی حتی از تدریس رساله آیت الله خمینی و نقل فتواهای ایشان در مدرسه جلوگیری میشد، و این از چیزهایی بود که ما را زجر میداد. البته مدرسه رضویه هم که زیر نظر آقای شرعی اداره میشد تقریبا به همین شکل بود و طلبه ها یی را که در مسائل سیاسی وارد میشدند و یا حتی روزنامه میخواندند بسا از مدرسه اخراج میکردند، و به طور کلی در تمام دوران قبل از انقلاب آقایان نوعا با طرح این مسائل و شرکت طلبه ها در مسائل مربوط به مبارزه و انقلاب مخالف بودند، لابد نظرشان این بوده که دولت روی مدرسه آنها حساس نشود؛ ولی الان جمعی از طلاب آن دوره های مدرسه حقانی شده اند صددرصد انقلابی و اکثر پستهای حساس انقلاب را به عنوان انقلاب و به عنوان طرفداری از امام خمینی در دست گرفته اند. در حقیقت مسئولین مدرسه حقانی در آن زمان به مرحوم آیت الله میلانی بیشتر توجه و عنایت داشتند و با امام خمینی و حرکتهای ایشان نوعا موافق نبودند.
س: اساسا تشکیل جامعه مدرسین به ابتکار چه کسی بود و کدام یک از آنان نقش اصلی را به عهده داشتند؟
ج: تشکیل جامعه مدرسین احساس مسئولیتی بود که کردیم و کسی ما را به این کار امر نکرد، منتها ما اطراف آقای خمینی بودیم و با موضع گیریهای ایشان موافق بودیم و احساس میکردیم به سهم خود کاری باید انجام بدهیم، همه از روی اخلاص و احساس وظیفه در این کار وارد شده بودند، خودمان پول روی هم میگذاشتیم و افراد را به این طرف و آن طرف میفرستادیم یا اعلامیه ها را چاپ میکردیم، حتی خود آقایان مراجع میگفتند اگر فعالیت شماهانبود این کار به نتیجه نمی رسید، بلکه یک جلسه یازده نفری هم که بعدا تحت عنوان "اصلاح برنامه های حوزه " تشکیل شد تا اندازه ای متاثر از تشکیل جامعه مدرسین بود که میخواستیم یک کارهای اساسی تری انجام بدهیم.