اصفهان که مثلا نماز جماعت را تعطیل کنند، ایشان میگفت اگر من نماز نروم یک وقت میآیند میگویند چرا نماز نرفتی ؟ گفتیم خوب بگو نمی خواهم بروم بگو اعتراض دارم... میگفت آخه یک وقت یک پاسبانی از شهربانی میآید ما را میگیرد میبرد شهربانی ! از پاسبان خیلی وحشت داشتند. بالاخره زیربار نرفتند و ما رفتیم نجف آباد خودمان جماعتها را تعطیل کردیم ولی در اصفهان نتوانستیم همه علما را موافق بکنیم.بالاخره دولتیها برای لوایح رای گیری کردند و علما هم تقریبا رای ریزی را تحریم کردند، ولی مع ذلک آنها سعی کردند که رای حسابی بگیرند. یادم هست که فرماندار نجف آباد در یک جلسه میگفت در نجف آباد فلان مقدار رای گرفته شد! من گفتم نجف آباد این قدر جمعیت دارد که تو این قدر رای گرفتی ؟ میگفت دارد، گفتم من نجف آبادیم میدانم که نجف آباد این قدر رای ندارد، پیدا بود که همین طور در صندوقها رای ریخته اند.
س: شما به فرمانداری رفته بودید؟
ج: نه، ماه رمضان بود در منزلی افطاری رفته بودیم فرماندار هم آمده بود، در نجف آباد موقعیت من جوری بود که اگر یک کسی به عنوان فرماندار میآمد خواهی نخواهی مجبور بود -ولو در جای ثالثی - بیاید اظهار ارادت کند، چون مردم با ما بودند.
مخالفت آیت الله خمینی با اصل رفراندوم نه با لوایح شش گانه
س: در قضیه لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی آیا روحانیت احساس میکردند که سرنخ این قضیه به آمریکا و یا خارج از کشور مربوط است یا اینکه شخص شاه و دولت را مقصر میدانستند؟
ج: در قضیه انجمنهای ایالتی و ولایتی اینکه آمریکا دست داشته باشد مطرح نبود خود شاه هم مطرح نبود، علم نخست وزیر وقت را مقصر میدانستند، البته نخست وزیر بدون نظر شاه کاری انجام نمی داد؛ ولی در رفراندوم تقریبا برای همه مسلم بود که