صفحه ۲۰۶

اصفهان که مثلا نماز جماعت را تعطیل کنند، ایشان می‎گفت اگر من نماز نروم یک وقت می‎آیند می‎گویند چرا نماز نرفتی ؟ گفتیم خوب بگو نمی خواهم بروم بگو اعتراض دارم... می‎گفت آخه یک وقت یک پاسبانی از شهربانی می‎آید ما را می‎گیرد می‎برد شهربانی ! از پاسبان خیلی وحشت داشتند. بالاخره زیربار نرفتند و ما رفتیم نجف آباد خودمان جماعتها را تعطیل کردیم ولی در اصفهان نتوانستیم همه علما را موافق بکنیم.بالاخره دولتیها برای لوایح رای گیری کردند و علما هم تقریبا رای ریزی را تحریم کردند، ولی مع ذلک آنها سعی کردند که رای حسابی بگیرند. یادم هست که فرماندار نجف آباد در یک جلسه می‎گفت در نجف آباد فلان مقدار رای گرفته شد! من گفتم نجف آباد این قدر جمعیت دارد که تو این قدر رای گرفتی ؟ می‎گفت دارد، گفتم من نجف آبادیم می‎دانم که نجف آباد این قدر رای ندارد، پیدا بود که همین طور در صندوقها رای ریخته اند.

س: شما به فرمانداری رفته بودید؟

ج: نه، ماه رمضان بود در منزلی افطاری رفته بودیم فرماندار هم آمده بود، در نجف آباد موقعیت من جوری بود که اگر یک کسی به عنوان فرماندار می‎آمد خواهی نخواهی مجبور بود -ولو در جای ثالثی - بیاید اظهار ارادت کند، چون مردم با ما بودند.

مخالفت آیت الله خمینی با اصل رفراندوم نه با لوایح شش گانه

س: در قضیه لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی آیا روحانیت احساس می‎کردند که سرنخ این قضیه به آمریکا و یا خارج از کشور مربوط است یا اینکه شخص شاه و دولت را مقصر می‎دانستند؟

ج: در قضیه انجمنهای ایالتی و ولایتی اینکه آمریکا دست داشته باشد مطرح نبود خود شاه هم مطرح نبود، علم نخست وزیر وقت را مقصر می‎دانستند، البته نخست وزیر بدون نظر شاه کاری انجام نمی داد؛ ولی در رفراندوم تقریبا برای همه مسلم بود که

ناوبری کتاب