چاپ رساله و ترویج مرجعیت آیت الله خمینی
س: چگونگی چاپ رساله آیت الله خمینی را اگر در نظر دارید بفرمایید.
ج: همین اندازه من یادم هست که ایشان مایل نبود رساله اش به چاپ برسد. آقای مولایی آمد به من متوسل شد که بالاخره باید کاری کرد که رساله ایشان به چاپ برسد. ایشان هم حاشیه بر "عروه " داشت هم حاشیه بر "وسیله " و هم رساله فارسی ظاهرا به اسم "نجاه العباد" که آن وقت از ایشان گرفته شد و به همراه حاشیه عروه به صورت جداگانه به چاپ رسید.
بعد از رحلت مرحوم آسیدعبدالهادی، در نجف آباد تقریبا مرجعیت آیت الله خمینی تعین پیدا کرد. ظاهرا در آن موقع در شهرهایی که مرجعیت ایشان به صورت گسترده مطرح بود یکی در نجف آباد بود و دیگری در رفسنجان، اما در شهرهای دیگر از ایشان خیلی تقلید نمی کردند. پس از فوت مرحوم آسید عبدالهادی در نجف آباد یک جلسه فاتحه گرفتیم و آقای حاج آقا باقر تدین درآن جلسه منبر رفت و به طور رسمی اعلام کرد که نظر ما برای تقلید به آیت الله العظمی حاج آقا روح الله خمینی است و بالاخره مرجعیت ایشان در میان مردم نجف آباد تثبیت شد.
ما عنایت داشتیم که آیت الله خمینی به طلبه ها شهریه بدهند اما ایشان میفرمود ما چه داعی داریم که پول قرض بگیریم و شهریه بدهیم، ولی ما عنایت داشتیم که شهریه ایشان همیشه پا برجا باشد، چه در همان اوایل مرجعیت ایشان و چه در زمان زندان و زمان تبعید ایشان که بعدا پیش آمد.
آقای غیوری میگفت ما یک مقدار از تهران راه میاندازیم، ما هم از نجف آباد و جاهای دیگر مقداری جور میکردیم و به هر شکلی بود شهریه ایشان را راه میانداختیم، عقیده ما این بود که شهریه ایشان باید محفوظ باشد.
توطئه شاه برای انتقال مرجعیت به خارج از کشور
س: حضرتعالی اشاره فرمودید که شاه پس از فوت آیت الله بروجردی به آیت الله حکیم تلگراف زد تا مرجعیت ایشان را به رسمیت بشناسد، به این معنا که