در این جریان تقصیر نداشته و میخواسته است از یک طلبه ای که مظلوم واقع شده دفاع کند.
من این مطلب کلی را همینجا عرض کنم که قدرت وقتی یک جا متمرکز میشود گاهی افراد انحصار طلب که فقط منافع خودشان را میخواهند از روی حسادت یا انگیزه های دیگر شروع میکنند نزد آن فرد قدرتمند از افراد دیگر بدگویی و مذمت کردن، در اینجاست که افراد صاحب قدرت باید به صرف شنیدن مطالبی علیه اشخاص به آن ترتیب اثر ندهند و تحقیق بیشتری بکنند، با خود طرف صحبت کنند؛ حتی این قبیل افراد هنگامی که اسلام پیشرفت کرد اطراف پیامبر (ص) را هم گرفته بودند، در اطراف پیامبر (ص) علی (ع)، سلمان و ابوذر بودند، عمر و ابوبکر و عبدالرحمن بن عوف هم بودند، پیامبر اکرم (ص) آنها را هم طرد نمی کرد اما این گونه نبود که اگر مثلا عایشه میآمد علیه علی (ع) چیزی به او میگفت به گفته وی ترتیب اثر دهد بلکه یک مقدار بیشتر هم احترام امیرالمومنین (ع) را رعایت میکرد؛ خلاصه ممکن است افراد روی جهاتی علیه یکدیگر حرفهایی بزنند ولی آن قدرتمند باید روی اعصابش مسلط باشد و به گفته هر کس ترتیب اثر ندهد و با مسائل عاقلانه برخورد کند؛ بالاخره آیت الله بروجردی هم بشری بود مثل سایر انسانها و این گفته ها در ایشان اثر گذاشته بود.
نمایندگی آیت الله العظمی بروجردی در نجف آباد
من مدتی خدمت آیت الله بروجردی نرفتم تا اینکه مرحوم حجه الاسلام آقای آشیخ ابراهیم ریاضی که عالم معروف نجف آباد بودند به رحمت خدا رفتند، تعدادی از رجال و شخصیتهای نجف آباد با یک اتوبوس آمده بودند خدمت آیت الله بروجردی که مرا ببرند نجف آباد، البته من درس میرفتم ولی منزل آقای بروجردی نمی رفتم، آقای بروجردی پیش آنها خیلی از من تعریف کرده بود که ایشان چنین و چنان است و برای نجف آباد زیاد است و حیف است ایشان در نجف آباد بمانند و از این حرفها؛ بعد آنها اصرار کرده بودند آقای بروجردی فرموده بودند پس بروید ایشان را بیاورید تا من با او