صفحه ۱۶۹

چنین چیزی را شایع کرده اند من می‎خواستم مساله بپرسم. منظورم این است که آقای خمینی خیلی دنبال ایشان بود، آن وقت به دنبال جریان پس گرفتن نوشته یک مقدار ایشان سرد شدند، بعد در جریان مرحوم نواب صفوی و فدائیان اسلام هم در ذهن آیت الله بروجردی القا کرده بودند که آقای خمینی محرک و موید فدائیان اسلام است با اینکه این گونه نبود، و لذا ایشان دیگر به منزل آیت الله بروجردی کمتر رفت و آمد می‎کرد، البته درس می‎آمدند ولی به منزل ایشان رفت و آمد نمی کردند؛ آقای حاج سید محمدصادق لواسانی که از دوران نوجوانی رفیق آیت الله خمینی بود و کاملا از جهت قیافه شبیه یکدیگر بودند و از وکلای آیت الله بروجردی در تهران بود برای من نقل کردند که یک بار من می‎خواستم بروم منزل آیت الله بروجردی آقای خمینی گفتند من هم مدتی است نرفته ام خوب است شما که می‎روی من هم به دنبال شما باشم و خیلی با ایشان قهر نباشیم، آقای لواسانی گفت: دوتایی رفتیم منزل آقای بروجردی، اتاق بیرونی آقای بروجردی نشستیم اصحاب آقای بروجردی داخل بودند، بعد از یک مدتی که ما نشستیم آقای آقا محمدحسن آقازاده آن مرحوم آمد یک نگاهی کرد و رفت، بعد حاج میرزا ابوالحسن آمد یک نگاه و سلام علیکی کرد و رفت، خلاصه هیچ کس به ما نگفت بفرمایید بروید پیش آقای بروجردی -با اینکه می‎دانستند آقای لواسانی گاهی پول و وجوهات می‎آورد- خلاصه ما تا مغرب نشستیم خبری نشد، آقای خمینی به من گفت: بلند شو برویم شما هم امروز چوب ما را خوردی ! ایشان می‎گفت آقای خمینی در دالان ایستاد و گفت من دیگر پایم را دم این خانه نمی گذارم !و شاید تا آن وقت که آقای بروجردی زنده بود ایشان به آنجا رفت و آمد نکرد؛ منظور این است که کار به اینجاها کشید، ولی برای اینکه کسی سوء استفاده نکند در درس ایشان تا این اواخر شرکت می‎کردند.

تفتین علیه اینجانب نزد آیت الله بروجردی

س: گو یا علیه حضرتعالی هم یک زمانی نزد آیت الله بروجردی تفتین کرده بودند، در این مورد اگر توضیحی بفرمایید بجاست.

ناوبری کتاب