صفحه ۱۶۷

نصیحتش کند و اگر موثر واقع نشد آن وقت در نهایت به قطع شهریه هم برسد.ایشان معتقد بود که دولتی ها نباید در کار روحانیت دخالت کنند، باید حیثیت روحانیت محفوظ باشد و تخلفات صنفی آنها را خودشان رسیدگی کنند.

من شنیدم آقای حاجی احمد گفته: من یک روز دیدم آقای بروجردی عصبانی است می‎گوید دیگر زندگی برای من تلخ است، زندگی برای من حرام است، گفتیم آقا چه شده ؟ گفتند در تهران آشیخ مصطفی رهنما را گرفته اند، گفتیم شما که از روش آشیخ مصطفی رهنما خوشتان نمی آمد -چون بعضی کارهای خلاف قاعده می‎کرد- گفتند آشیخ مصطفی رهنما بالاخره یک روحانی است و اینکه بخواهند به حریم روحانیت حمله کنند برای من غیر قابل تحمل است. آیت الله بروجردی نسبت به شئون روحانیت تا این حد حساس بود، به همین جهت می‎گفتند حریم روحانیت در نظر مردم نباید شکسته شود، باید همیشه عظمت روحانیت محفوظ باشد. البته همین هیات حاکمه با فدائیان اسلام و مرحوم نواب و طرفدارانش درگیر شد، و من یادم هست در مدرسه فیضیه یکی از روحانیون به مناسبتی روی حجرالانقلاب ایستاده بود صحبت می‎کرد و در اعتراض به برخورد با فدائیان اسلام دستش را به طرف اطاق هیات حاکمه تکان می‎داد و می‎گفت: ای هیات حاکمه ظالمه مدرسه فیضیه... و با تعبیر "ظالمه " از این هیات یاد می‎کرد. البته آیت الله بروجردی با هدف اصلاح و خیرخواهی این هیات را تشکیل داده بودند، و موثر هم بود و طلاب از آن حساب می‎بردند.

این بود شیوه مرحوم آیت الله بروجردی نسبت به روحانیت، ولی متاسفانه در جمهوری اسلامی با تشکیل دادگاه به اصطلاح "ویژه روحانیت " به بهانه حمایت از روحانیت و حفظ حریم آن به طور کلی حریم روحانیت را شکستند و حتی بیوت بزرگان و مراجع تقلید را نیز -به بهانه های صددرصد سیاسی - مورد هجوم قرار دادند، و چه بسیار افراد غیر روحانی نیز به بهانه ارتباط با یک روحانی از حملات آنان در امان نماندند.

ناوبری کتاب