صفحه ۱۶۵

می‎شود آقای اصطهباناتی درس خواندن را حرام کرده برای اینکه اگر کسی درس خوانده باشد امتحان هم می‎دهد، بالاخره این تحریم اثر نکرد و برنامه امتحان تثبیت شد، از طلبه های حوزه امتحان گرفته شد و کسی هم که تازه به قم می‎آمد باید امتحان می‎داد. ایشان سه حوزه امتحانی دایر کردند: یک حوزه برای شرح لمعه، یک حوزه برای رسائل و مکاسب و کفایه، و یک حوزه برای درس خارج. من از طرف آیت الله بروجردی جزو ممتحنین درس خارج بودم، افراد را خود ایشان مشخص می‎کردند، برای حوزه درس خارج پنج نفر بودیم؛ من، آقای حاج آقا علی صافی گلپایگانی، آقای حاج شیخ عبدالجواد جبل عاملی، آقای فکور یزدی و آقای حاج آقا رضا سید صفی بهاء الدینی. امتحان خارج هم به این شکل بود که باید سطح مکاسب و کفایه را امتحان بدهند و بعد خلاصه یک روز درس خارج خود را همانجا بنشینند بنویسند. گاهی اوقات بعضی افراد می‎آمدند خود را از جهت درسی خیلی بالا می‎گرفتند و به ممتحنین بی اعتنا بودند، مثلا من یادم هست یکی از آقایان از تهران تازه آمده بود -مثل اینکه بخشی از مباحث فلسفه را در تهران خوانده بود و می‎خواست به قم بیاید- با یکی از ممتحنین جر و بحثش شد، بعضی می‎خواستند او را رد کنند که مثلا این خیلی خودش را می‎گیرد و بلندپروازی می‎کند،من گفتم نه چرا به این دلیل می‎خواهید او را رد کنید در صورتی که از محسنات یک طلبه است که روحیه استقلال و اعتراض داشته باشد. بالاخره گاهی از این شکل برخوردها پیش می‎آمد. منظور این است که آقای بروجردی خیلی به امتحان علاقه مند بود و روی امتحان اصرار داشت و شهریه را هم بر همین اساس می‎داد.

مراقبت از وضعیت اخلاقی طلبه ها و رسیدگی به مشکلات آنان

یادم هست یک دفعه که خانه ایشان بودم مرا صدا زدند گفتند بیا این پول را بگیر و ببر بده به آقای صاحب الداری -آقای صاحب الداری در مدرسه فیضیه بود- به ایشان بگو این پول پیش شما باشد -پول نسبتا زیادی بود- اگر یک وقت طلبه هایی را دیدی که نیازمند و بیچاره اند مقداری از این پول را به آنان بده. من آن پول را آوردم به آقای

ناوبری کتاب