میشود آقای اصطهباناتی درس خواندن را حرام کرده برای اینکه اگر کسی درس خوانده باشد امتحان هم میدهد، بالاخره این تحریم اثر نکرد و برنامه امتحان تثبیت شد، از طلبه های حوزه امتحان گرفته شد و کسی هم که تازه به قم میآمد باید امتحان میداد. ایشان سه حوزه امتحانی دایر کردند: یک حوزه برای شرح لمعه، یک حوزه برای رسائل و مکاسب و کفایه، و یک حوزه برای درس خارج. من از طرف آیت الله بروجردی جزو ممتحنین درس خارج بودم، افراد را خود ایشان مشخص میکردند، برای حوزه درس خارج پنج نفر بودیم؛ من، آقای حاج آقا علی صافی گلپایگانی، آقای حاج شیخ عبدالجواد جبل عاملی، آقای فکور یزدی و آقای حاج آقا رضا سید صفی بهاء الدینی. امتحان خارج هم به این شکل بود که باید سطح مکاسب و کفایه را امتحان بدهند و بعد خلاصه یک روز درس خارج خود را همانجا بنشینند بنویسند. گاهی اوقات بعضی افراد میآمدند خود را از جهت درسی خیلی بالا میگرفتند و به ممتحنین بی اعتنا بودند، مثلا من یادم هست یکی از آقایان از تهران تازه آمده بود -مثل اینکه بخشی از مباحث فلسفه را در تهران خوانده بود و میخواست به قم بیاید- با یکی از ممتحنین جر و بحثش شد، بعضی میخواستند او را رد کنند که مثلا این خیلی خودش را میگیرد و بلندپروازی میکند،من گفتم نه چرا به این دلیل میخواهید او را رد کنید در صورتی که از محسنات یک طلبه است که روحیه استقلال و اعتراض داشته باشد. بالاخره گاهی از این شکل برخوردها پیش میآمد. منظور این است که آقای بروجردی خیلی به امتحان علاقه مند بود و روی امتحان اصرار داشت و شهریه را هم بر همین اساس میداد.
مراقبت از وضعیت اخلاقی طلبه ها و رسیدگی به مشکلات آنان
یادم هست یک دفعه که خانه ایشان بودم مرا صدا زدند گفتند بیا این پول را بگیر و ببر بده به آقای صاحب الداری -آقای صاحب الداری در مدرسه فیضیه بود- به ایشان بگو این پول پیش شما باشد -پول نسبتا زیادی بود- اگر یک وقت طلبه هایی را دیدی که نیازمند و بیچاره اند مقداری از این پول را به آنان بده. من آن پول را آوردم به آقای