یک ده برای تبلیغ، کسی آنجا نزد آیت الله بروجردی گفته بود آقا این همان است که برای قضیه فلسطین سخنرانی کرده بود، آقایان هم از فرستادن ایشان دست نگه داشتند؛ این خبر به من رسید خودم را آماده کردم و رفتم در خانه آقای بروجردی که وقتی میخواهند بروند درس با ایشان صحبت کنم، در را که باز کردند تا چشمشان به من افتاد گفتند آشیخ حسینعلی شما در مدح و تعدیل اشخاص و این چیزها یک قدری بیشتر دقت کنید، گفتم آقا من این شخص را که معرفی کردم حالا هم میگویم، ایشان اگر برای قضیه فلسطین صحبت کرده از روی ایمان و اعتقاد بوده، ایشان شخص بسیار مومن و متدینی است، چون ایشان برای فلسطین صحبت کرده این شده " ذنب لایغفر " که تا ابد باید چوبش را بخورد؟ البته من چون قاطع برخورد کردم ایشان گفت: خیلی خوب چشم، ولی عملا کاری انجام نگرفت، بعد ایشان خودش رفت بندر غازیان و در همانجا ماند تا مرحوم شد (رحمه الله علیه).منظور این است که اگر کسی راجع به اسرائیل سخنرانی میکرد افراد میرفتند و میگفتند که بله میخواسته حوزه را به هم بریزد! یا از طرف چه کسی تحریک شده است و... و حاج آقا رضا صدر که از آقای حسنی حمایت میکرد چون پسر آیت الله صدر بود افرادی وانمود میکردند که لابد میخواهد با آیت الله بروجردی مخالفت کند، خوب این حرفها بود یک سری چیزهای جزئی را افراد میروند بزرگ میکنند. قاعده اش این است که بزرگان تحت تاثیر هر حرفی واقع نشوند یا اقلا اگر حرفها را میخواهند بشنوند فقط از اطرافیها یا از آنهایی که دائما با آنان تماس میگیرند نشنوند. من خدمت امام هم این اواخر عرض کردم، شما در گزارشها فقط به گزارشهای مسئولین قناعت نکنید، افراد دیگری هم داشته باشید به صورت ناشناس، که حتی احمد آقا پسر شما هم آنها را نشناسد -احمد آقا هم نشسته بود-؛ همیشه طیفی دور مراجع و بزرگان هستند که اصطلاحا به آنها میگویند "دیوار گوشتی " که جریانات را مطابق اهداف و سیاست خودشان گزارش میدهند و کنترل میکنند، و این واقعیت چه نسبت به مراجع و چه نسبت به مسئولین بزرگ ضرر دارد، و این را نباید بدی آقای بروجردی دانست، آنها گزارش میدادند که اینها میخواستند علیه آقای بروجردی قیام کنند، با اینکه صحبت آن طلبه از روی عرق دینی بوده است نه از باب مخالفت با آیت الله بروجردی؛ در مورد مرحوم امام هم قضیه به همین صورت است و بسیاری از تصمیمات و