زمان ما نیز دوازده طبقه است که آقای بروجردی میشد راس طبقه سی و ششم، و میگفتند: هر طبقه، صغار و کبار هم دارد، آن وقت من با آقای مطهری میگفتیم روی این حساب ما از صغار طبقه سی و هفتم و مثل آقای خمینی و آقای گلپایگانی از کبار طبقه سی و هفتم محسوب میشویم چون همه ما از شاگردان آقای بروجردی بودیم، آقای بروجردی که طبقه سی و ششم باشد ما صغار سی و هفتم و اینها کبار سی و هفتم میشوند؛ و ایشان از بس اینها را میگفتند دیگر ما یاد گرفته بودیم که مثلا " زراره " طبقه چهارم است، " صفار " طبقه هشتم است و....
اصول و جوامع روایی
از طرف دیگر اصحاب ائمه (ع) هر کدام روایاتی را گردآوری کرده بودند که "اصل " نامیده میشد، بعد در زمان حضرت رضا(ع) یک عده از بزرگان مثل " صفوان بن یحیی " و " علی بن حکم " و " بزنطی " آمدند این اصول را جمع آوری کردند، اینها اسمش شد " جوامع اولیه "، مثلا " جامع بزنطی "، " جامع علی بن حکم ". بعد این جوامع اولیه پیش مرحوم کلینی، شیخ طوسی و شیخ صدوق بوده و اینها از آن جوامع با ذکر سند روایت نقل میکردند و به این شکل کتاب تهذیب "، " استبصار "، " کافی " و " من لایحضر " را تدوین کردند که به اینها گفته میشود "جوامع ثانویه " که از روی " جوامع اولیه " تنظیم شده،بعد کتابهایی مثل "وسائل " و "وافی " و " بحار " را تنظیم کردند که به اینها میگفتند "جوامع در مرتبه سوم "؛ ایشان روی کتب اربعه خیلی عنایت داشتند میفرمودند مولفین اینها به صرف اینکه یک روایت در یک جایی آمده اعتماد نمی کردند بلکه اجازه روایت داشتند و پیش مشایخ و اساتیدشان این روایات را خوانده بودند مثلا شیخ سند دارد تا کتاب بزنطی، علاوه بر اینکه جامع بزنطی نزد او بوده ولی تنها به آن اعتماد نمی کرده بلکه شیخ این روایات را مثلا پیش مفید خوانده، مفید هم پیش ابن قولویه خوانده به همین شکل تا میرسد به خود بزنطی؛ بعد ایشان میگفتند در کتب اربعه قضیه به این شکل بوده ولی در غیر کتب اربعه اجازه روایت به این شکل نبوده لذا به کتب اربعه خیلی اعتماد داشتند، اما بعضی از کتابها نظیر