مذاهب اهل سنت " بوده است، مرحوم آیت الله بروجردی نظرش این بود که علم اصول را شافعی پایه گذاری کرد. مرحوم آیت الله بروجردی یک وقت در درس میفرمود: "اصول ما خیلی متورم شده است " و ایشان نوعا در هر مساله اصولی به جای اینکه به نقل اقوال و مسائل حاشیه ای بپردازند یک راه باریکی به اصل مساله داشتند و نکته اصلی را که ماده عامله مساله است مطرح میکردند و به مقدمات بعیده مساله و حواشی نمی پرداختند، برخلاف بعضی از کتابهای اصولی که خیلی به مقدمات مساله میپردازند؛ ما با این وقت کمی که داریم و با این مسائل گسترده ای که در دنیای امروز مورد نیاز است باید به مسائل مهمتر توجه کنیم، یک وقت فقها و روحانیت در صحنه نبودند، نه در مسائل حکومتی بودند نه در مسائل اقتصادی و سیاسی، همه اینها دست افرادی دیگر بود و فقها سراغ این مسائل نمی رفتند و کسی هم در این زمینه ها به سراغ آنها نمی آمد، اما امروز مسائل پیچیده ای در اقتصاد و سیاست مطرح است، مسائل بانکها، مساله پول و نقش آن در اقتصاد، بیع صرف و درهم و دیناری که در روایات آمده و تطبیق آن با پول رایج، این سنخ مسائل کمتر بررسی شده و مورد ابتلا هم هست و امروز پاسخ اینها را از ما میخواهند، وقتی ما این گونه مسائل لازم را داریم بیاییم وقتمان را صرف کنیم برسر مساله "کلی قسم ثالث " که در فقه مورد ابتلا واقع نمی شود، یا اگر هم بشود در یک جاهای نادر و محدودی است؛ یا مساله "مقدمه واجب " با آن تفصیلات -می گویند مرحوم حاج میرزا حبیب الله رشتی (رحمه الله علیه) چهار سال مساله مقدمه واجب را درس گفتند، بعد از چهار سال گفته بودند: ظاهرا مساله ثمره عملی ندارد! یکی از طلبه ها گفته بود: آقا چهار سال وقت ما را تضییع کردید برای یک مساله ای که ثمره عملی ندارد؟! ایشان گفته بود: بنشین سر جایت، من در این چهار سال علم اولین و آخرین را برایت گفتم !- خوب این مقدمه واجب را در چند جلسه میتوان بحث کرد. حالا ما بیاییم چهار سال وقت صرف کنیم، این همان چیزی است که مرحوم آیت الله بروجردی میفرمودند اصول متورم شده است. بعضیها میگویند این مباحث ذهن انسان را باز میکند،اما وقتی که ما از ذی المقدمه باز میمانیم و همه وقتمان را باید در مقدمات صرف کنیم این چه فایده ای دارد. یک وقت من به مرحوم امام (ره) عرض کردم که میگویند توغل در فلسفه ذهن انسان را مخدوش میکند و عرفیت انسان را از بین میبرد و برای فقه مضر است،