بروجردی هم در جلسه بود، بالاخره خوانین را یک جوری قانعشان کردند رفتند وگرنه آنان آمده بودند آقای بروجردی را ببرند، ولی آقای بروجردی خیلی متاثر بود که شهریه نتوانسته بدهد، البته آن وقت که آقای بروجردی به قم آمد شهریه دیگر آقایان هم متزلزل و مختل شد، در آن زمان من یادم هست سه چهار ماه به طلبه ها خیلی بد گذشت، به ما هم از نظر اقتصادی خیلی سخت میگذشت، اما هیچ وقت از درس سرد نشدیم. بالاخره شهریه آقای بروجردی جور نمی شد و آقای خمینی و دیگران به ایشان دلداری میدادند، میگفتند آقا طلبه ها که شما را برای پول نمی خواهند شما را برای درس میخواهند برای ایمان شما را میخواهند، و به این شکل ایشان را دلگرم میکردند. البته طلبه ها هم در آن زمان زیاد شده بودند، معروف بود که این اواخر قم سه هزار طلبه دارد، از هشتصد نفر به سه هزار نفر رسیده بود.
مشکلات زندگی طلبه ها در آن زمان
یادم هست یک وقت با مرحوم شهید مطهری مباحثه میکردیم نزدیک ظهر شد ایشان گفتند: "بالاخره ما امروز نان گیرمان نیامد"، ما درآن وقت پول نداشتیم حتی نان تهیه کنیم، به ما طلبه های ناآشنا نسیه نمی دادند، من رفتم تا حدود مسجد امام حسن (ع) که یک طلبه ای را پیدا کنم از او دوریال و ده شاهی قرض بگیرم یک نان تهیه کنم، کسی را پیدا نکردم، یک نان سنگک را میدادند دوریال و ده شاهی، برگشتم در مدرسه فیضیه دیدم مرحوم حاج آقا فخر طاهری قهدریجانی -آدم شوخ و خوشمزه ای بود- پای درخت توت مدرسه فیضیه ایستاده، گفتم حاج آقا دو ریال و ده شاهی نداری به ما بدهی ! گفت والله من نیاز به حمام پیدا کرده ام آمدم از یکی دوریال و ده شاهی بگیرم بروم حمام کسی را پیدا نکرده ام ! وضع طلبه ها به این شکل بود اما ما در عین حال مباحثه مان را میکردیم، درسمان را میخواندیم و هیچ از وضعمان دلسرد نبودیم؛ و لذا توصیه میکنم به آقایان که به تحصیل اهمیت بدهند و بدانند در این طریقی که هستند مرضی خداوند است، پیغمبر اکرم (ص) فرمودند: "طلب العلم فریضه علی کل مسلم،الاو ان الله یحب بغاه العلم "، خداوند طالبین علم را