صفحه ۹۷

"ضیاء" یعنی: روشنی، "لامع" هم به معنای روشنی دهنده می‎باشد؛ یعنی: قرآن علاوه بر این که خود نور است و درخشنده می‎باشد، روشنی دهنده هم هست، پرتوافشانی می‎کند، به عبارت دیگر هم "نور لنفسه" می‎باشد و هم "نور لغیره"؛ هم خود نور است و هم دیگران را از ظلمت به روشنایی می‎رساند.

(4) (بینة بصائره )
(دلایل آن روشن است.)

"بصائر" جمع "بصیرة" است به معنای دلیل و حجت. یعنی: حجت ها و برهان های قرآن واضح و آشکار است، و هر کس هرچند دانشمند نباشد می‎تواند از قرآن به اندازه فهم خود استفاده کند.

(5) (منکشفة سرائره )
(اسرار و حقایق آن نمایان شده است.)

یعنی: حقایق و اسرار نهفته در آن برای شما روشن شده و قابل فهم است. البته باید به لغت و زبان مخصوص قرآن آشنا بود تا بتوان از معانی نهفته در الفاظ آن استفاده کرد.

(6) (منجلیة ظواهره )
(ظواهرش واضح و آشکار است.)

همه اینها دلالت می‎کند بر این که قرآن باید برنامه کار و زندگی و تکامل باشد، نه این که قرآن فقط برای این باشد که بالای سر عروس بگیری یا برای مرده ها بخوانی، و یا به قول بعضی از اخباریون اصلا ظاهر قرآن حجت نباشد؛ خیر! بلکه قرآن باید در تمام شئون زندگی

ناوبری کتاب