"ضیاء" یعنی: روشنی، "لامع" هم به معنای روشنی دهنده میباشد؛ یعنی: قرآن علاوه بر این که خود نور است و درخشنده میباشد، روشنی دهنده هم هست، پرتوافشانی میکند، به عبارت دیگر هم "نور لنفسه" میباشد و هم "نور لغیره"؛ هم خود نور است و هم دیگران را از ظلمت به روشنایی میرساند.
"بصائر" جمع "بصیرة" است به معنای دلیل و حجت. یعنی: حجت ها و برهان های قرآن واضح و آشکار است، و هر کس هرچند دانشمند نباشد میتواند از قرآن به اندازه فهم خود استفاده کند.
یعنی: حقایق و اسرار نهفته در آن برای شما روشن شده و قابل فهم است. البته باید به لغت و زبان مخصوص قرآن آشنا بود تا بتوان از معانی نهفته در الفاظ آن استفاده کرد.
همه اینها دلالت میکند بر این که قرآن باید برنامه کار و زندگی و تکامل باشد، نه این که قرآن فقط برای این باشد که بالای سر عروس بگیری یا برای مرده ها بخوانی، و یا به قول بعضی از اخباریون اصلا ظاهر قرآن حجت نباشد؛ خیر! بلکه قرآن باید در تمام شئون زندگی