صفحه ۷۸

(و بنهایة العدم مقرونة )
(و به پایان عدم نزدیک بودند.)

یعنی: هنوز هیچ موجودی خلق نشده و از عدم پا به عرصه وجود نگذاشته بود.

همان طور که واهمه انسان خیال می‎کند که زمانی عدمستانی بوده و تمام این موجودات در آن عدمستان تاریک و خاموش بوده اند و بعد نور وجود به آنها تابیده است و روشن شده اند و به عالم وجود پای نهاده اند، حالا در مقام تلفظ نیز انسان می‎گوید: "در عالم عدم"، یعنی: عالمی که همه معدوم بوده اند.

اما با این حال خداوند به همه نظام وجود، قبل از ایجاد آن علم داشته است و آن را اندازه گیری کرده است. این که نظام وجود در چه زمانی است، در چه رتبه ای است و چه مقامی دارد، همه اینها مورد علم خدا بوده است، و خداوند در همان مرتبه، وقتی که هنوز هیچ موجودی را خلق نکرده بود و همه خلایق پوشیده و معدوم بودند، پیامبر(ص) را برگزید و برای خود انتخاب کرد.

حال ممکن است این سؤال به ذهن خطور کند که اگر در آن زمان هیچ موجودی وجود نداشت پس چطور خدا پیغمبر(ص) را همان وقت انتخاب کرد و برگزید و حال آن که هیچ موجودی نبوده و همه در عدمستان به سر می‎بردند؟

لذا حضرت می‎فرماید:

ناوبری کتاب