پندار بشر عاجز است از درک چگونگی خدا، چون اصلا خدا کیفیت ندارد. کیفیت به معنای اعم یعنی: حقیقت خدا. این که واقعیت خدا چگونه است، ذهن و فکر بشر به آن نمی رسد. یکی چنین میپندارد که خدا مثل یک گنبد نور است، یکی تصور میکند که خدا روی تخت نشسته و مانند سلاطین دنیایی حکمفرمایی میکند، ولی در واقع واهمه انسان نمی تواند کیفیت خدا را تصور کند، چرا که اصلا خدا دارای کم و کیف نیست. کم و کیف مربوط به موجود ممکن است، چه جسمانی باشد یا نباشد؛ ولی ذات حق تعالی "واجب الوجود من جمیع الجهات" است و قهرا از خواص ممکن مبراست.
به قول حکیم سنائی:
آفرینش اشیاء توسط خداوند
"ابداع" به معنای آفریدن است و با "اختراع" تفاوت دارد؛ مثلا مخترع هواپیما چیزی را خلق نمی کند بلکه فقط اشیاء موجود را تغییر شکل میدهد، او با استفاده از مواد موجود در طبیعت و با الگو گرفتن از پرندگان هواپیما را اختراع کرده است، و یا دیگری هواپیمای جدیدی را از روی مدلهای دیگر اختراع میکند؛ اما خداوند برای خلق اشیاء از هیچ چیز استفاده نکرده است؛ اصلا قبل از آن چیزی نبوده که از آن استفاده کرده باشد، این را میگویند "ابداع".