(پس در تشهد نماز همین طور در حال فکر کردن بود و جرأت این که سلام نماز را بدهد نداشت، تا آنجا که مردم فکر کردند او در نماز به اشتباه افتاده است.) (ثم التفت الی خالد، فقال: یا خالد! لا تفعلن ما أمرتک ، والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته !)
(بالاخره ابوبکر [در حال تشهد] به خالد التفات کرد و گفت: ای خالد! آنچه را که به تو دستور داده بودم انجام نده. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته [و سلام نماز را داد]!)
(خالد گفت: آری به خدا قسم؛ اگر او قبل از سلام نماز نگفته بود که او را نکش، همانا تو را کشته بودم !)
(امام صادق (ع) [که راوی حدیث هستند] میفرماید: پس علی (ع) خالد را گرفته و محکم به زمین کوبید.)