صفحه ۴۲۶

(فلم یزل متفکرا لا یجسر أن یسلم، حتی ظن الناس أنه قد سها)

(پس در تشهد نماز همین طور در حال فکر کردن بود و جرأت این که سلام نماز را بدهد نداشت، تا آنجا که مردم فکر کردند او در نماز به اشتباه افتاده است.) (ثم التفت الی خالد، فقال: یا خالد! لا تفعلن ما أمرتک ، والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته !)

(بالاخره ابوبکر [در حال تشهد] به خالد التفات کرد و گفت: ای خالد! آنچه را که به تو دستور داده بودم انجام نده. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته [و سلام نماز را داد]!)

(فقال أمیرالمؤمنین (ع) : یا خالد! ما الذی أمرک به ؟)
(پس امیرالمؤمنین (ع) فرمود: ای خالد! ابوبکر چه چیزی را به تو امر کرده بود؟)
(فقال: أمرنی بضرب عنقک )
(خالد گفت: ابوبکر دستور داده بود تا گردن تو را بزنم !)
(قال (ع) : أو کنت فاعلا؟)
(حضرت فرمود: آیا تو این کار را می‎کردی ؟!)
(قال: ای والله؛ لو لا أنه قال لی لا تقتله قبل التسلیم، لقتلتک !)

(خالد گفت: آری به خدا قسم؛ اگر او قبل از سلام نماز نگفته بود که او را نکش، همانا تو را کشته بودم !)

(قال (ع) : فأخذه علی (ع) فجلد به الارض )

(امام صادق (ع) [که راوی حدیث هستند] می‎فرماید: پس علی (ع) خالد را گرفته و محکم به زمین کوبید.)

ناوبری کتاب