صفحه ۴۲۳

معلوم می‎شود خالد هم حدس می‎زده که رفقایش در چه فکری هستند!

(قالا: فهو ذاک )
(ابوبکر و عمر گفتند: خواسته ما نیز همین است.)
(فقال خالد: متی أقتله ؟)
(پس خالد گفت: چه زمانی او را بکشم ؟)
(قال أبوبکر: احضر المسجد و قم بجنبه فی الصلاة )
(ابوبکر گفت: در مسجد حاضر شو و در کنار علی (ع) در نماز بایست.)

معلوم می‎شود امیرالمؤمنین (ع) به مسجد می‎رفته و پشت سر ابوبکر هم نماز می‎خوانده است؛ حالا یا برای تقیه و یا برای مصلحت و حفظ وحدت مسلمانان بوده است.

(فاذا سلمت فقم الیه و اضرب عنقه )
(پس وقتی من سلام نماز را دادم، بلند شو و گردن او را بزن !)
(قال: نعم )
(خالد بن ولید گفت: باشد.)

کشف توطئه ترور

(فسمعت أسماء بنت عمیس و کانت تحت أبی بکر)
(این گفتگو را "اسماء بنت عمیس" که همسر ابوبکر بود شنید.)

"أسماء بنت عمیس" از علاقه مندان به اهل بیت عصمت و طهارت (ع) بوده است. ابتدا جعفر بن ابی طالب (ع) برادر حضرت

ناوبری کتاب