صفحه ۳۹۴

پس این سیاست پیامبر(ص) بوده است که فدک را به حضرت فاطمه (س) داده اند؛ در واقع می‎خواستند دست علی (ع) و فاطمه (س) خالی نباشد و این خانواده که خانواده امامت است محتاج نباشند، و حضرت زهرا(س) به عنوان أم الائمة در موقعیتی قرار داشتند که اعطاء فدک به آن حضرت اعطاء آن به بیت امامت بوده است.

همان طور که عرض کردم شاهد بر این که فدک با امامت گره خورده است، روایات صحیحی است که دلالت بر این مطلب دارد؛ از جمله روایتی که در آن آمده است: روزی هارون الرشید به حضرت موسی بن جعفر(ع) گفت: حدود فدک را مشخص کن تا آن را به شما بازگردانم. حضرت ابتدا قبول نکردند، چون می‎دانستند اگر حدود آن را مشخص کنند او هرگز قبول نخواهد کرد؛ ولی هارون اصرار کرد، و حضرت هم حدود کشور اسلام را برای فدک معین کردند. هارون گفت: اوه ! پس معلوم می‎شود شما خلافت را می‎خواهید!مناقب، ج 3، ص 435.

خلاصه همه این نشانه ها گواه بر این مطلب است که مسأله فدک یک مسأله صرفا مالی نبوده است، بلکه یک امر سیاسی و مهمی بوده که با مسأله امامت و خلافت امیرالمؤمنین (ع) ارتباط مستقیم داشته است.یادآوری چند نکته: الف - در کتاب "سفینة البحار"، ج 2، ص 351، ذیل ماده "فدک" آمده: در روایتی درآمد سالانه فدک بیست و چهار هزار دینار و در روایت دیگر هفتاد هزار دینار نقل شده است. ب - در کتاب "مجمع البحرین" ذیل ماده "فدک" روایتی از حضرت علی (ع) درباره حدود فدک به این شرح آمده است: یک حد: کوه احد، و دومی: عریش مصر - که احتمالا شهری بوده است در منطقه سینا در مصر - و سومی: سیف البحر - ساحل دریای احمر یا بحر خزر و ارمنستان - و چهارمی: دومة الجندل که احتمالا منطقه ای بوده است بین کوفه و شام که جریان حکمیت در آنجا رخ داد. ج - ابن ابی الحدید نیز از یکی از علمای امامیه به نام "علی بن تقی" کلامی به این مضمون نقل می‎کند: "انگیزه ابوبکر و عمر از گرفتن فدک از فاطمه (س) چیزی نبود جز این که نمی خواستند علی (ع) درآمد آن را در مبارزه با خلافت و حاکمیت آنان صرف کند." (شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید، ج 16، ص 236). در همین رابطه شهید صدر در صفحه 72 کتاب "فدک فی التاریخ" از ابن ابی الحدید در کتاب شرح نهج البلاغة (چاپ قدیم)، ج 4، ص 80 نقل کرده است: با این که حضرت زهرا(س) به ابوبکر قول قطعی دادند که درآمد فدک را صرف امور عامه مردم و مصالح آنان بکنند، با این حال او مطمئن نبود و می‎ترسید چه بسا حضرت زهرا(س) درآمد فدک را صرف مبارزه با حاکمیت کند..." د - شهید آیت الله صدر در کتاب "فدک فی التاریخ" درباره این که طرح مسأله فدک یک موضوع سیاسی است، در صفحه 49 یادآور شده اند: طرح فدک توسط حضرت زهرا(س) تجلی دو جبهه اسلام و کفر، ایمان و نفاق و تقابل نص و شوراست. و در صفحه 48 و 63 همان کتاب، فدک را رمز و سمبل یک هدف بزرگ و انقلابی همه جانبه علیه حاکمیت وقت که اساس آن در سقیفه، توسط حزب سه نفری: ابوبکر، عمر و ابوعبیده جراح پی ریزی شد دانسته، و در صفحه 50 آن کتاب یادآور شده اند: اگر حضرت زهرا(س) فقط دنبال به دست آوردن قطعه زمینی به عنوان "نحله" یا "میراث" بودند، قطعا از بین طرفداران و شیعیان حضرت علی (ع) افرادی را برای ادای شهادت و تکمیل بینه نسبت به فدک پیدا می‎کردند، ولکن هدف آن حضرت چیز دیگری بود. آنگاه در صفحه 87 کتاب تأکید کرده اند که: حضرت زهرا(س) مبارزه خود را با حاکمیت در شش مرحله تجلی دادند: 1: فرستادن نماینده پیش ابوبکر جهت مطالبه میراث (اعم از فدک و غیر آن)، و طرح فدک به عنوان ارث، قبل از طرح آن به عنوان نحله و بخشش بوده است. 2: دخالت مستقیم و مذاکره تند با ابوبکر. 3: ایراد خطابه معروف در مسجدالنبی (ص) در روز دهم رحلت پیامبر(ص) . 4: ایراد خطابه قاطع برای زنان مهاجر و انصار در بستر بیماری. 5: مذاکره کوتاه و غضب آلود با ابوبکر و عمر هنگامی که آنان به قصد عذرخواهی نزد آن حضرت آمده بودند، و اعلان مراتب غضب و ناراحتی خود از آنان. 6: وصیت معروف آن حضرت مبنی بر عدم رضایت نسبت به شرکت و حضور مخالفان ایشان در مراسم تشییع و تدفین خود. شهید صدر در رابطه با علت این که حضرت زهرا(س) آغازکننده نهضت شدند نه حضرت علی (ع)، در صفحه 86 همان کتاب یادآور شده اند: "شروع قیام توسط حضرت زهرا(س) دارای دو عنصر مهم و مثبت بود: یکی جنبه های عاطفی قضیه، زیرا آن حضرت به دلیل دختر پیامبر بودن قدرت بیشتری نسبت به تحریک عواطف مردم و تجسم خاطرات دوران پیامبر(ص) داشت؛ و دیگری جنبه سیاسی آن، زیرا اگر حضرت علی (ع) شروع کننده مبارزه بودند، احتمال جنگ داخلی و شق عصای مسلمین و شروع مبارزه مسلحانه با حاکمیت وقت بسیار قوی بود." به نظر می‎رسد علت این که حضرت علی (ع) پس از رسیدن به خلافت و قدرت فدک را تعقیب نکردند، همین باشد که فدک سمبل مبارزه و دادن قدرت به دست اهلش بوده و بعد از رسیدن قدرت به اهلش دیگر نیازی به مبارزه بدان منظور نیست. ه' - نکته آخر این است که چرا حضرت امیر(ع) پس از رسیدن به خلافت و قدرت، فدک را به اهلش برنگرداندند؟ با این که چند نفر از خلفا از جمله: عمر بن عبدالعزیز و مأمون آن را به بنی هاشم برگرداندند. در این رابطه نظراتی مطرح شده: 1: قاضی القضاة در کتاب "مغنی" گفته است: از همین امر که حضرت علی (ع) فدک را پس نگرفتند، معلوم می‎شود ایشان در جریان محاجه حضرت فاطمه با ابوبکر شهادت نداده بودند که فدک مربوط به فاطمه است وگرنه می‎بایست به علم خود عمل کرده و آن را پس بگیرند. (شرح نهج البلاغة ابن ابی الحدید، ج 16، ص 270). اما طبق منابع شیعه و سنی این ادعا باطل است، زیرا در آن منابع عنوان شهادت دادن حضرت علی (ع) و ام أیمن در مورد فدک مطرح شده است و جای انکار نیست. 2: مرحوم علامه مجلسی در "بحارالانوار"، (چاپ قدیم، ج 8، ص 141؛ و چاپ جدید، ج 29، ص 395) باب مخصوصی را برای این موضوع باز کرده، و در ابتدا روایاتی را که مشتمل بر بیان علت پس نگرفتن فدک توسط حضرت امیر(ع) است نقل کرده است. در بعضی از آنها از امام صادق (ع) نقل شده است که چون خداوند پاداش ظالم و مظلوم را داده است، دیگر حضرت علی (ع) نخواستند اقدامی انجام دهند... و در بعضی دیگر آمده: امامان برای حقوق مردم اقدام می‎کنند ولی برای حقوق مربوط به خودشان تلاشی نمی کنند. سپس مرحوم مجلسی از قاضی القضاة این احتمال را نقل کرده که شاید به نظر شیعیان، علت اقدام نکردن حضرت امیر(ع) مراعات تقیه بوده است؛ و بحث مشروحی را پیرامون امکان تقیه امامان ایراد کرده است. ولی احتمال تقیه در این مورد بعید است؛ زیرا هنگام حکومت حضرت امیر(ع) در مقابل قدرت ایشان قدرت قابل توجهی جز معاویه نبوده است؛ مگر این که گفته شود: چون ابوبکر و عمر در قضیه فدک دخالت داشتند، آن حضرت به خاطر بعضی مصالح نمی خواستند بر خلاف کار آنان اقدامی انجام دهند، و از این جهت بسیاری از احکام و برنامه های آنان را تغییر ندادند. و مرحوم سید مرتضی در کتاب "شافی" همین امر را علت اقدام نکردن آن حضرت دانسته است. 3: از نظریه های شهید آیت الله صدر و مرحوم علامه مجلسی طاب ثراهما و نیز حضرت استاد مدظله در مورد فدک، که مربوط به اهل البیت (ع) می‎باشد، چنین استفاده می‎شود: پیامبراکرم (ص) فدک را برای خالی نبودن دست اهل البیت (ع) در اختیار حضرت زهرا(س) گذاشتند تا پشتوانه مسأله خلافت و امامت اهل البیت (ع) باشد، و در حقیقت به وسیله فدک اهل البیت (ع) بتوانند در مسیر احقاق حق خود مقاومت و پایداری کنند؛ بنابراین هنگامی که حضرت امیر(ع) به حکومت رسیدند، دیگر انگیزه ای برای تعقیب آن باقی نمی ماند.

ناوبری کتاب