صفحه ۲۷۶

"لا ندفع ما لک من فضلک ، و لا نوضع من فرعک و أصلک": (آنچه فضیلت برای شما هست ما انکار نمی کنیم، و حقیر و کوچک نمی شماریم اصل و فرع شما را.)

یعنی: قدر و منزلت شما را درک کرده و به خوبی احترام شما را نگاه می‎داریم.

"حکمک نافذ فیما ملکت یدای": (حکم شما جاری و نافذ است در آنچه من بر آن مالک هستم.)

یعنی: اموال شخصی من در اختیار شما.

"فهل ترین أن أخالف فی ذلک أباک ؟": (پس آیا این گونه می‎بینی که من در این مسأله [فدک ] با پدر بزرگوارت مخالفت کنم ؟)

ابوبکر می‎گوید: پیامبر(ص) فرموده که ما از خود ارثی باقی نمی گذاریم و آنچه به جا می‎گذاریم از برای ولی امر پس از من است، من هم به عنوان "ولی امر" فدک را گرفتم و در امر جهاد و خرید سلاح و تجهیزات از آن استفاده می‎کنم؛ پس من با گفته پدر بزرگوارت هیچ گونه مخالفتی نکرده ام، بلکه مطابق دستور او عمل کرده ام، و آیا می‎خواهی در این زمینه با نظر پدرت مخالفت کنم ؟!مرحوم سید شرف الدین در کتاب "النص و الاجتهاد"، صفحه 113، مطلبی از استاد محمود أبوریه نویسنده و محقق مصری نقل می‎کند که در مجله "الرسالة المصریة" سال یازدهم، شماره 518، صفحه 457 چاپ شده است؛ و همین مطلب را استاد أبوریه در کتاب خود "شیخ المضیرة أبوهریره"، صفحه 169 چنین آورده است: "باید نکته ای درباره موضع ابوبکر نسبت به حضرت فاطمه (س) بگویم و آن این که بر فرض قبول کردیم که عمومات قطعی قرآن - نظیر آیات ارث - با خبر ظنی از پیامبر(ص) - مانند روایت: "ما پیامبران از خود ارث باقی نمی گذاریم." - تخصیص بخورد (همان گونه که ابوبکر مدعی بود)، ولی به هرحال ابوبکر این حق را داشت که از ترکه پیامبر(ص) فدک را به حضرت فاطمه (س) ببخشد، زیرا کسی از مسلمانان مخالف با آن نبود و ابوبکر قدرت آن را نیز داشت؛ همان گونه که او مقداری از میراث پیامبر(ص) را به زبیر بن عوام و محمد بن مسلمه و دیگران بخشید، و بعدا عثمان فدک را در اختیار مروان قرار داد." سپس مرحوم سید شرف الدین ادامه می‎دهد: "ابن ابی الحدید از بعضی علمای گذشته نقل می‎کند که آنها با تعجب از موضع دو خلیفه نسبت به حضرت زهرا(س) اظهار داشته اند: گذشته از موازین دینی، کرامت انسانی اقتضا می‎کرد که این دو خلیفه با دختر پیامبر خدا(ص) این چنین برخورد نکنند. آنگاه ابن ابی الحدید می‎گوید: این کلام جوابی ندارد." (شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید، ج 16، ص 286).

ناوبری کتاب