پس از اینکه امر پیشوایی مسلمانان را از مسیر وصایت به بیراهه های خلافت بردند که پس از مدت زمانی به سلطنت تبدیل شد، ننگ و نیرنگ دیگری رخ داد و آن تصاحب بنیانهای مالی حضرت زهرا(س) و غصب "فدک" بود که پیامبر(ص) به دخترش بخشیده بود تا علی در برابر توطئه گران و در هدایت جامعه اسلامی دستش خالی نباشد؛ و علی (ع) در زیر آسمان صاحب و مالک چیزی نبود.
"بلی کانت فی أیدینا فدک من کل ما أظلته السماء"از نامه حضرت علی (ع) به عثمان بن حنیف؛ نهج البلاغة، نامه 45.
"آری از همه آنچه آسمان بر آن سایه انداخت تنها فدک در دست ما بود."
برای بازگشت جریان جاهلیت باید علی (ع) خانه نشین میشد و اموالی در اختیارش نمی بود، تا سخنی نگوید و پیامی به گوش نرساند تا خانه علی (ع) که خانه "عترت" است جانشین سنت پیامبر نگردد. و شگفت این که از وجود محصور در خانه اش نیز وحشت داشتند، غوغاییان را تحریک کردند تا به خانه اش بریزند و او را تسلیم کنند.
این خانه کوچک و این همه هراس ! البته جا داشت؛ چرا که این خانه سرآغاز تاریخی خواهد بود و در درون آن انقلابی دیگر؛ که وارثان ابراهیم و موسی و عیسی و محمد صلی الله علیهم اجمعین در آن نشسته اند، و مطاف دلهایی خواهد شد که در آینده ای نه چندان دور حقیقت ها را میفهمند و زیبایی ها را نیک میشناسند و برای عدالت از دست رفته به سوی آن میشتابند.
سرآغاز تجدید بعثت
پس از وفات پیامبر و اجرای طرح توطئه و نشستن علی در خانه و تصاحب میراث فاطمه، که تنها منبع مالی آنان بود، پشتیبانان خانه عترت که گروه اندکی بودند هرگونه راه نجاتی را بسته دیده و برخی راه انزوا را در پیش گرفتند. بلال مدینه را ترک گفت و راهی شام شد؛ سلمان با بیان پر احساس خویش و لهجه شیرین و زیبای فارسی "کردید و