صفحه ۲۵۴

ولی وقتی بیش از اندازه ناراحت شد شروع می‎کند به نفس عمیق کشیدن، فوت کردن و آه کشیدن؛ این را در اصطلاح "نفث" و "نفخ" می‎گویند. البته "نفث" و "نفخ" یک اختلاف جزئی با هم دارند؛ اگر انسان طوری فوت کند که کمی از آب دهانش هم بیرون آید به آن "نفث" گفته می‎شود، ولی اگر فقط فوت باشد آن را "نفخ" می‎گویند.

"نفثة الغیظ" یعنی: این سخنان من تراوش و به جوش آمدن غیظ و ناراحتی درونی ام می‎باشد.

(و خور القناة )
(و کند شدن و از کار افتادن سر نیزه.)

اینها همه تشبیهاتی است که حضرت در کلام خود به کار می‎برند؛ "قناة" یعنی: سر نیزه، و "خور" یعنی: شکستگی و ضعف و کندی؛ "خور القناة" یعنی: کند شدن و از کار افتادن سرنیزه. وقتی سر نیزه کند شود و دست انسان بسته باشد و نتواند کاری کند، کم کم بی حوصله شده و صبر او تمام می‎شود. حضرت می‎خواهند بفرمایند: بی حوصلگی و بی تابی ای که از ناحیه این همه ظلم و ستم عارض من شده است، موجب گشته که من بیایم و این مطالب را بگویم.

حضرت زهرا(س) درست است که معصوم هستند اما بالاخره انسان می‎باشند، همان طور که حضرت زهرا(س) گرسنه می‎شوند و همان گونه که تشنه می‎شوند، وقتی درد دل حضرت زیاد شود و این همه کجی و انحراف را ببینند، بالاخره به جوش و خروش آمده و این جوشش را این گونه منعکس می‎کنند.

ناوبری کتاب