ولی وقتی بیش از اندازه ناراحت شد شروع میکند به نفس عمیق کشیدن، فوت کردن و آه کشیدن؛ این را در اصطلاح "نفث" و "نفخ" میگویند. البته "نفث" و "نفخ" یک اختلاف جزئی با هم دارند؛ اگر انسان طوری فوت کند که کمی از آب دهانش هم بیرون آید به آن "نفث" گفته میشود، ولی اگر فقط فوت باشد آن را "نفخ" میگویند.
"نفثة الغیظ" یعنی: این سخنان من تراوش و به جوش آمدن غیظ و ناراحتی درونی ام میباشد.
اینها همه تشبیهاتی است که حضرت در کلام خود به کار میبرند؛ "قناة" یعنی: سر نیزه، و "خور" یعنی: شکستگی و ضعف و کندی؛ "خور القناة" یعنی: کند شدن و از کار افتادن سرنیزه. وقتی سر نیزه کند شود و دست انسان بسته باشد و نتواند کاری کند، کم کم بی حوصله شده و صبر او تمام میشود. حضرت میخواهند بفرمایند: بی حوصلگی و بی تابی ای که از ناحیه این همه ظلم و ستم عارض من شده است، موجب گشته که من بیایم و این مطالب را بگویم.
حضرت زهرا(س) درست است که معصوم هستند اما بالاخره انسان میباشند، همان طور که حضرت زهرا(س) گرسنه میشوند و همان گونه که تشنه میشوند، وقتی درد دل حضرت زیاد شود و این همه کجی و انحراف را ببینند، بالاخره به جوش و خروش آمده و این جوشش را این گونه منعکس میکنند.