صفحه ۲۰۴

پدرش به ارث برده، این بدان معنا نیست که پدرش مرده باشد و بعد فرزند هوش او را به ارث برده باشد، بلکه منظور این است که با این که پدرش زنده است او این هوش و استعداد را به ارث برده، یعنی آن ژنهایی که در نطفه پدر هست سبب شده که هوش و استعداد او به فرزند هم منتقل شود. پس می‎توان نتیجه گرفت که به هر چیزی که از یک نسل به نسل بعدی منتقل شود، گرچه در زمان حیات نسل قبلی هم باشد، "ارث" گفته می‎شود.شهید آیت الله صدر در کتاب "فدک" خود یادآور شده است که "میراث همان میراث مصطلح است و ضرورتی نیست که بگوییم حضرت، اول عنوان نحله بودن فدک را مطرح کردند و سپس جنبه میراث بودن آن را، چنان که اصحاب چنین گفته اند؛ بلکه ترتیب طبیعی این است که حضرت در آغاز مبارزه سیاسی خود با حاکمیت، مسأله توارث را که در اسلام قطعا ثابت است، مطرح کنند تا بلکه حق خود را از این طریق استیفاء کنند؛ زیرا ارث شامل فدک و خمس و کل ما ترک پیامبر است، ولی ادعای نحله فقط شامل فدک می‎شود؛ و پس از موفق نشدن در این مرحله، مسأله نحله بودن فدک را مطرح کنند." (فدک فی التاریخ، صفحه 87). از طرفی باید گفت: فدک که منطقه یهودی نشین بوده با زور و سلاح فتح نشد، بلکه آن را خود یهودیها به پیامبر(ص) دادند و از نظر برخی از فقها این گونه اموال متعلق به شخص پیامبر(ص) است و مربوط به همه مسلمانان نیست، بنابراین مشمول قانون ارث می‎شود. و چون زنان پیامبر از عین زمین ارث نمی برند، قهرا وارث عمده این گونه اموال، حضرت زهرا(س) است. البته می‎توان گفت "خالصه جات" یعنی: اموالی که با صلح و بدون جنگ به دست پیامبر(ص) رسیده، مربوط به مقام و حیثیت ولایت و زعامت پیامبر است و باید بعد از رحلت آن حضرت در اختیار حکومت حقه الهی باشد که حضرت امیر(ع) و اهل بیت عصمت و طهارت (ع) می‎باشند؛ و اعتراض حضرت زهرا(س) به حاکمیت در مورد فدک، در حقیقت اعتراض به غصب مقام زعامت و امامت است که فدک باید در اختیار آن مقام باشد، و ابوبکر نیز با همین استدلال و به صورت مغالطه فدک را تصاحب کرد؛ زیرا خودش را مصداق حکومت حقه معرفی کرد و مردم را نیز با همین استدلال فریبنده ساکت کرد.

ناوبری کتاب