با همه رنج هایی که در دوران رسالتش پشت سر گذاشته و از جانب خدا مأمور به پایداری و استقامت بوده، ولی رنج های آینده او را آرام نمی گذارد. در فردا یا پسین فردای آن شب، برای این که کمی آرام گیرد درخواست های آخرینش را با کسانی که پیرامونش بودند در میان میگذارد. بنابر روایت صحیحین، ابن عباس میگوید:
پیامبر(ص) فرمود: "هلم أکتب لکم کتابا لاتضلون بعده" فقال عمر: "ان رسول الله 6 قد غلب علیه الوجع و عندکم القرآن، حسبنا کتاب الله".شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید، ج 2، ص 55؛ صحیح بخاری، ج 2، ص 126؛ و صحیح مسلم، ج 5، ص 75.
میخواهد با این پیام راه گمراهی را بر امت ببندد و هر نوع حیرت و سرگردانی را که غالب امت ها پس از مرگ رهبرانشان دچارش میشوند از میان امت برگیرد و کتاب و عترت را در کنار هم گذارد و بر آنچه در بیابان جحفه، پس از حجة الوداع، با انبوهی از مسلمانان در میان نهاده بود و راه راهبری بعد از خویش را هموار ساخته بود مهر تأکید نهد؛ اما با این بهانه که تب جانسوز بر رسول خدا مستولی شده و از سویی کتاب خدا در میان است و نیازی به دیگر نوشته ای از پیامبر نیست، از آوردن قلم و کاغذ دریغ ورزیدند و بر سراب سرگردانی امت فزونی بخشیدند، و با چنین نافرمانی زقوم شر و شوربختی را در امر پیشوایی مسلمانان پی نهادند.
پیامبر رسالت های سخت و سنگین فردا را پیش از آنکه بر دوش علی (ع) و دیگر یاران راستینش ببیند بر دوش فاطمه (س) میبیند؛ و روح دختش را که بنیانگذار بنای عترت است تا قرآن معنا بیابد، برای روزگار پریشانی و سختی آماده میکند. لذا راز ناگوار مرگش را برای نخستین بار با فاطمه در میان میگذارد، و آنگاه که رسول مرگ دست سردش را به سوی پیامبر دراز میکند حضرت گریستن دخترش را نظاره میکند و به او تسلیت میگوید و با این نوید که زود به من خواهی پیوست جلوی اندوه او را میگیرد. پس از سفر حجة الوداع و ابلاغ تمامیت و کمالیت دین، به دخترش میگوید: