(پس علی (ع) باز نمی گشت مگر این که گوش [بال ] آن مشرک را زیر پای خود له میکرد.)
وقتی میخواستند کسی را در صحنه نبرد از میان بردارند، بعد از آن که او را از پای درمی آوردند و به زمین میزدند، کف پایشان را بر روی سر او میگذاشتند و به اصطلاح گوش او را له میکردند. این جمله در اینجا کنایه است، یعنی: حضرت امیر(ع) وقتی به میدان نبرد میرفتند تا کار را تمام نمی کردند برنمی گشتند، و این طور نبود که از صحنه نبرد فرار کنند یا کار را نیمه تمام رها سازند.و به همین جهت در تاریخ آمده است که زخم های وارده به آن حضرت همیشه بر جلوی بدن ایشان بوده نه بر پشت آن؛ زیرا هیچ گاه پشت به دشمن نکردند و آن حضرت کرار غیر فرار بودند.
"صماخ" یعنی: گوش، و "أخمص" در لغت به گودی کف پا که به زمین نمی رسد میگویند؛ یعنی: حضرت در میدانهای نبرد گوش مشرکان و دشمنان اسلام را زیر پای خود له میکردند.
کنایه است از مقاومت و شجاعت حضرت امیر(ع) ؛ یعنی: آتش