صفحه ۱۴۵

حضرت می‎خواهند ضعف اینها را برسانند که شما گذشته از این که از نظر دینی چیزی نداشتید و لب پرتگاه جهنم قرار داشتید، از نظر دنیایی و مادی هم آدمهای ضعیف و بیچاره ای بودید و اسلام به شما قدرت و عظمت داد.

"طرق" گودالهایی است که در وسط راه از باران پر شده و پس از مدتی متعفن می‎شده است و گاهی حیوانات اطراف در آن ادرار می‎کردند؛ حضرت می‎فرماید: شما از آب چنین گودالهایی می‎خوردید.

(و تقتاتون القد [الورق ])
(و پوست دباغی نشده چهارپایان [یا برگ درختان ] را می‎خوردید.)

"تقتاتون" از ماده "قوت" است و اصل آن "اقتوت" از باب "افتعال" می‎باشد. آن وقت "واو" در "اقتوت" را به الف تبدیل می‎کنیم "اقتات" می‎شود (طبق قاعده اعلال، حرف عله متحرک ماقبل مفتوح، قلب به الف می‎شود)، و جمع مذکر مخاطب از فعل مضارعش می‎شود "تقتاتون". "قد" - به کسر قاف - به پوست دباغی نشده می‎گویند.

می‎فرماید: قوت و غذای شما پوست دباغی نشده حیوانها بود؛ چون پوست دباغی نشده کمی چربی دارد، آن بیچاره ها که هیچ نداشتند یک کمی از پوست حیوان را می‎گرفتند و می‎جوشاندند و به اصطلاح یک آبگوشتی برای خودشان و بچه هایشان درست می‎کردند، این مثلا غذایشان بود. اینها این قدر بیچاره و بدبخت بودند. البته در بعضی از نسخه ها "تقتاتون الورق" دارد. "ورق" یعنی: برگ درختان، و در این صورت معنای عبارت این است که غذای شما از برگ درختان بود و به وسیله آن رفع گرسنگی می‎کردید.

ناوبری کتاب