حضرت میخواهند ضعف اینها را برسانند که شما گذشته از این که از نظر دینی چیزی نداشتید و لب پرتگاه جهنم قرار داشتید، از نظر دنیایی و مادی هم آدمهای ضعیف و بیچاره ای بودید و اسلام به شما قدرت و عظمت داد.
"طرق" گودالهایی است که در وسط راه از باران پر شده و پس از مدتی متعفن میشده است و گاهی حیوانات اطراف در آن ادرار میکردند؛ حضرت میفرماید: شما از آب چنین گودالهایی میخوردید.
"تقتاتون" از ماده "قوت" است و اصل آن "اقتوت" از باب "افتعال" میباشد. آن وقت "واو" در "اقتوت" را به الف تبدیل میکنیم "اقتات" میشود (طبق قاعده اعلال، حرف عله متحرک ماقبل مفتوح، قلب به الف میشود)، و جمع مذکر مخاطب از فعل مضارعش میشود "تقتاتون". "قد" - به کسر قاف - به پوست دباغی نشده میگویند.
میفرماید: قوت و غذای شما پوست دباغی نشده حیوانها بود؛ چون پوست دباغی نشده کمی چربی دارد، آن بیچاره ها که هیچ نداشتند یک کمی از پوست حیوان را میگرفتند و میجوشاندند و به اصطلاح یک آبگوشتی برای خودشان و بچه هایشان درست میکردند، این مثلا غذایشان بود. اینها این قدر بیچاره و بدبخت بودند. البته در بعضی از نسخه ها "تقتاتون الورق" دارد. "ورق" یعنی: برگ درختان، و در این صورت معنای عبارت این است که غذای شما از برگ درختان بود و به وسیله آن رفع گرسنگی میکردید.