میشد مینشستم مینوشتم، مثلا بحث نماز جمعه را من یادم هست ایشان گفتند من رفتم نجف آباد نوشتم، همین که الان چاپ شده است تحت عنوان البدرالزاهر فی صلات الجمعه و المسافر یا مثلا مساله اجتماع امر و نهی را یادم هست خیلی طول کشید ایشان روز اول مبنای خودش را گفت بعد جوانب مساله را مورد بحث قرار داد، بعد که تمام شد و رفت سراغ مساله بعدی من یک پنج شنبه و جمعه به خودم فشار آوردم مطالب را جمع و جور کردم و نوشتم، سبک نوشتن من به این شکل بود.
ماندگاری و یادگیری در کودکی
در سابق به بچه های کوچک اصول دین و فروع دین یاد میدادند، ائمه را به آنها میشناساندند، چون چیزی را که در بچگی انسان یاد بگیرد تا آخر عمرش باقی میماند؛ من یادم هست بچه که بودم - خدایش رحمت کند - یک جده ای داشتم که مادر پدرم بود و پای منبرها زیاد رفته بود، داستانهای پیغمبران را زیاد شنیده بود، آن داستانها را برای من میگفت، هنوز آنهایی که جده ام برایم گفته بود در خاطرم هست. در صورتی که بعدش مطالعات زیاد داشتم و کتابهای زیادی خوانده ام اما بسیاری از آن مطالب از یادم رفته، چیزی را که انسان در بچگی بیاموزد در خاطرش میماند: "العلم فی الصغر کالنقش فی الحجر"بحارالانوار، ج 1، ص 224، حدیث 013 علمی که در بچگی انسان یاد بگیرد مثل نقش و نگاری