صفحه ۹۹

می‎شد می‎نشستم می‎نوشتم، مثلا بحث نماز جمعه را من یادم هست ایشان گفتند من رفتم نجف آباد نوشتم، همین که الان چاپ شده است تحت عنوان البدرالزاهر فی صلات الجمعه و المسافر یا مثلا مساله اجتماع امر و نهی را یادم هست خیلی طول کشید ایشان روز اول مبنای خودش را گفت بعد جوانب مساله را مورد بحث قرار داد، بعد که تمام شد و رفت سراغ مساله بعدی من یک پنج شنبه و جمعه به خودم فشار آوردم مطالب را جمع و جور کردم و نوشتم، سبک نوشتن من به این شکل بود.

ماندگاری و یادگیری در کودکی

در سابق به بچه های کوچک اصول دین و فروع دین یاد می‎دادند، ائمه را به آنها می‎شناساندند، چون چیزی را که در بچگی انسان یاد بگیرد تا آخر عمرش باقی می‎ماند؛ من یادم هست بچه که بودم - خدایش رحمت کند - یک جده ای داشتم که مادر پدرم بود و پای منبرها زیاد رفته بود، داستانهای پیغمبران را زیاد شنیده بود، آن داستانها را برای من می‎گفت، هنوز آنهایی که جده ام برایم گفته بود در خاطرم هست. در صورتی که بعدش مطالعات زیاد داشتم و کتابهای زیادی خوانده ام اما بسیاری از آن مطالب از یادم رفته، چیزی را که انسان در بچگی بیاموزد در خاطرش می‎ماند: "العلم فی الصغر کالنقش فی الحجر"بحارالانوار، ج 1، ص 224، حدیث 013 علمی که در بچگی انسان یاد بگیرد مثل نقش و نگاری

ناوبری کتاب