صفحه ۹۶

نزدیک ظهر شد ایشان گفتند: بالاخره ما امروز نان گیرمان نیامد، ما در آن وقت پول نداشتیم حتی نان تهیه کنیم، به ما طلبه های ناآشنا نسیه نمی دادند، من رفتم تا حدود مسجد امام حسن (ع) که یک طلبه ای را پیدا کنم از او دوریال و ده شاهی قرض بگیرم یک نان تهیه کنم، کسی را پیدا نکردم، یک نان سنگک را می‎دادند دوریال و ده شاهی، برگشتم در مدرسه فیضیه دیدم مرحوم حاج آقافخر طاهری قهدریجانی -آدم شوخ و خوشمزه ای بود- پای درخت توت مدرسه فیضیه ایستاده، گفتم حاج آقا دو ریال و ده شاهی نداری به ما بدهی ! گفت والله من نیاز به حمام پیدا کرده ام آمدم از یکی دوریال و ده شاهی بگیرم بروم حمام کسی را پیدا نکرده ام ! وضع طلبه ها به این شکل بود اما ما در عین حال مباحثه مان را می‎کردیم، درسمان را می‎خواندیم و هیچ از وضعمان دلسرد نبودیم؛ و لذا توصیه می‎کنم به آقایان که به تحصیل اهمیت بدهند و بدانند در این طریقی که هستند مرضی خداوند است، پیغمبراکرم (ص) فرمودند: "طلب العلم فریضة علی کل مسلم، الا و ان الله یحب بغاة العلم"، خداوند طالبین علم را دوست دارد، آنها مورد محبت خدا هستند؛ بزرگان و مشایخ ما با فقر و فلاکت درس می‎خواندند و همانها توانستند به اسلام و تشیع خدمت بکنند، اصلا کسانی که در زرق و برق دنیا و مقام و تشریفات وارد بشوند ناچار می‎شوند از مسیر روحانیت و حقیقت یک قدری منحرف شوند، البته من نمی خواهم بگویم همه این گونه اند اما دنیا خیلی فریبنده است.

ناوبری کتاب