نزدیک ظهر شد ایشان گفتند: بالاخره ما امروز نان گیرمان نیامد، ما در آن وقت پول نداشتیم حتی نان تهیه کنیم، به ما طلبه های ناآشنا نسیه نمی دادند، من رفتم تا حدود مسجد امام حسن (ع) که یک طلبه ای را پیدا کنم از او دوریال و ده شاهی قرض بگیرم یک نان تهیه کنم، کسی را پیدا نکردم، یک نان سنگک را میدادند دوریال و ده شاهی، برگشتم در مدرسه فیضیه دیدم مرحوم حاج آقافخر طاهری قهدریجانی -آدم شوخ و خوشمزه ای بود- پای درخت توت مدرسه فیضیه ایستاده، گفتم حاج آقا دو ریال و ده شاهی نداری به ما بدهی ! گفت والله من نیاز به حمام پیدا کرده ام آمدم از یکی دوریال و ده شاهی بگیرم بروم حمام کسی را پیدا نکرده ام ! وضع طلبه ها به این شکل بود اما ما در عین حال مباحثه مان را میکردیم، درسمان را میخواندیم و هیچ از وضعمان دلسرد نبودیم؛ و لذا توصیه میکنم به آقایان که به تحصیل اهمیت بدهند و بدانند در این طریقی که هستند مرضی خداوند است، پیغمبراکرم (ص) فرمودند: "طلب العلم فریضة علی کل مسلم، الا و ان الله یحب بغاة العلم"، خداوند طالبین علم را دوست دارد، آنها مورد محبت خدا هستند؛ بزرگان و مشایخ ما با فقر و فلاکت درس میخواندند و همانها توانستند به اسلام و تشیع خدمت بکنند، اصلا کسانی که در زرق و برق دنیا و مقام و تشریفات وارد بشوند ناچار میشوند از مسیر روحانیت و حقیقت یک قدری منحرف شوند، البته من نمی خواهم بگویم همه این گونه اند اما دنیا خیلی فریبنده است.