سکوت کرده و بی تفاوت بودم خداوند مرا هم به وسیله آنها عذاب کرد.منهاج البراعة، ج 3، ص 192 و 193 به نقل از وسائل الشیعة، ج 11، ص 499، باب 37 از ابواب الامر و النهی، روایت 1.
نامه به قذافی رئیس جمهور لیبی در باره امام موسی صدر
هنگامی که در پاریس خدمت امام بودم پسر مرحوم آقای حاج آقا موسی صدر که نام ایشان صدرالدین است خدمت امام رسیدند و از ایشان استمداد میکردند که قضیه پدرشان پیگیری شود، امام هم از ایشان دلجویی کردند و به ایشان وعده دادند که این قضیه را ان شاءالله پیگیری میکنند. بعد که آمدیم به ایران و انقلاب پیروز شد آقای صادق طباطبایی (پسر مرحوم آیت الله آقای سلطانی) خیلی علیه لیبی فعالیت میکرد، مرحوم محمد ما هم با قذافی از زمان مبارزات در خارج کشور مربوط بود و او را یک فرد انقلابی و ضد آمریکا میدانست و معتقد به گسترش ارتباط با لیبی بود، ما میگفتیم حالا که تازه انقلاب به پیروزی رسیده در سیاست خارجی کمک میخواهیم، دولت عربستان و سران بسیاری از کشورها که با ما مخالفند ولی قذافی از اینکه انقلاب اسلامی در ایران به پیروزی رسیده ابراز خوشحالی میکند، عقیده من این بود که قضیه ناپدیدشدن آقای صدر را باید اقدام کرد ولی باید دوستانه از قذافی خواست و چگونگی ماجرا را جویا شد نه اینکه در رادیو و تلویزیون و سخنرانیها علیه قذافی سخنرانی بکنیم، آقای صادق طباطبایی که از قوم و خویشهای آقای