صفحه ۸۱

فکری بکنید یک کاری بکنید، یک سگ را ما کشتیم حالا پنج شش نفر از بچه های ما را گرفتند، اینها را می‎کشند، گفتم: چه کسی را کشتند؟ گفت: همین سگ، همین منصور را کشتند، گفتم: من نه منصور را می‎شناسم نه اینها را که تو می‎گویی، گفت: آخر بچه های خودمانند، گفتم: من که آنها را نمی شناسم. البته من می‎دانستم چه کسانی را گرفته اند، خبرش آمده بود، اما تقریبا مطمئن شدم که این مامور است و می‎خواهد از من حرف بکشد که آیا من هم جزو آن پرونده هستم یا نه ! من گفتم: من اطلاعی ندارم، گفت: آخه اینها از بچه های خوب هستند، گفتم: از بچه های خوب هستند به جای خود ولی من آنها را نمی شناسم، من اینجا در نجف آبادم، منصور در تهران بوده است، من خبر ندارم، هر چه ور رفت چیزی عایدش نشد. فردی به نام نوری نژاد مامور اطلاعات در شهربانی نجف آباد بود من به کسی گفتم به نوری نژاد بگو اگر می‎خواهید یک نفر را بفرستید یک نفر آدم عاقل را بفرستید این بقچه به دست کی بود فرستاده بودید؟ من حدس زدم این بقچه که دستش است یک ضبطصوتی در آن گذاشته است.

رعایت شرایط در اجرای احکام

در حدیث معتبر از رسول خدا(ص) نقل شده: "لولا انی اکره ان یقال: ان محمدا استعان بقوم حتی اذا ظفر بعدوه قتلهم لضربت اعناق قوم کثیر"وسائل، ج 3، ص 5، حد مرتد.

ناوبری کتاب