صفحه ۷۷

خدا رزاق است. بالاخره یک صبح جمعه در مدرسه نیم آورد من به قرآن تفال زدم، این آیه آمد: (والذین یقولون ربنا هب لنا من ازواجنا و ذریاتنا قره اعین و اجعلنا للمتقین اماما) سوره فرقان، آیه 74.، بعد تفال زدم که آیا مانع از تحصیل من نمی شود، این آیه از سوره یوسف آمد: (و کذلک یجتبیک ربک و یعلمک من تاویل الاحادیث و یتم نعمته علیک) سوره یوسف، آیه 6.، تفال زدم برای موردی در اصفهان این آیه آمد: (فجعلنا عالیها سافلها) سوره حجر، آیه 74. و برای مورد دیگری در نجف آباد این آیه آمد: (تلک الجنه التی نورث من عبادنا من کان تقیا) سوره مریم، آیه 63. که آیه ها همه دلگرم کننده بودند. بالاخره من به طرف نجف آباد و مرحوم مطهری به طرف مشهد و هر دو به قصد ازدواج حرکت کردیم، من به قرارداد عمل کردم ولی ایشان عمل نکردند و عذرهایی ذکر کردند. من پس از تاخیری دوماهه از سال تحصیلی با همسر به قم آمدم و با زحمت زیاد یک اطاق کوچک اجاره ای به ماهی سه تومان با زندگی خیلی ساده به سختی تهیه نمودم - اصلا همه شهریه من در ماه چهل و پنج ریال بود- مرحوم مطهری می‎گفت تو همیشه سعی می‎کنی در ارداء(بدترین) نقاط قم اطاق اجاره کنی، و من می‎گفتم با کمبود بودجه چاره ای جز این نیست.

نقش دکتر شریعتی در احیای نقش دین در بیداری جامعه

در مقطعی که مرحوم دکتر شریعتی زندگی می‎کرد دو ویژگی وجود داشت:

1 - خفقان حاکم بر جامعه بخصوص دانشگاهها از ناحیه رژیم.

ناوبری کتاب