خدا رزاق است. بالاخره یک صبح جمعه در مدرسه نیم آورد من به قرآن تفال زدم، این آیه آمد: (والذین یقولون ربنا هب لنا من ازواجنا و ذریاتنا قره اعین و اجعلنا للمتقین اماما) سوره فرقان، آیه 74.، بعد تفال زدم که آیا مانع از تحصیل من نمی شود، این آیه از سوره یوسف آمد: (و کذلک یجتبیک ربک و یعلمک من تاویل الاحادیث و یتم نعمته علیک) سوره یوسف، آیه 6.، تفال زدم برای موردی در اصفهان این آیه آمد: (فجعلنا عالیها سافلها) سوره حجر، آیه 74. و برای مورد دیگری در نجف آباد این آیه آمد: (تلک الجنه التی نورث من عبادنا من کان تقیا) سوره مریم، آیه 63. که آیه ها همه دلگرم کننده بودند. بالاخره من به طرف نجف آباد و مرحوم مطهری به طرف مشهد و هر دو به قصد ازدواج حرکت کردیم، من به قرارداد عمل کردم ولی ایشان عمل نکردند و عذرهایی ذکر کردند. من پس از تاخیری دوماهه از سال تحصیلی با همسر به قم آمدم و با زحمت زیاد یک اطاق کوچک اجاره ای به ماهی سه تومان با زندگی خیلی ساده به سختی تهیه نمودم - اصلا همه شهریه من در ماه چهل و پنج ریال بود- مرحوم مطهری میگفت تو همیشه سعی میکنی در ارداء(بدترین) نقاط قم اطاق اجاره کنی، و من میگفتم با کمبود بودجه چاره ای جز این نیست.
نقش دکتر شریعتی در احیای نقش دین در بیداری جامعه
در مقطعی که مرحوم دکتر شریعتی زندگی میکرد دو ویژگی وجود داشت:
1 - خفقان حاکم بر جامعه بخصوص دانشگاهها از ناحیه رژیم.