دینداری، حق یا تکلیف
انسان تکوینا و بالفطرة توان فکر کردن و انتخاب عقیده و دین را داراست. دین امکان به کارگیری این توان را در مقام تشریع به عنوان یک حق به رسمیت شناخته است؛ و هیچ کس نمی تواند این حق را از انسان سلب نماید. و اگر بعد از فکر و تحقیق به عقیده ای رسید و آن را حق و مطابق با واقع تشخیص داد، به حکم عقل نمی تواند آن را نادیده بگیرد، و به لوازم آن عقیده مکلف میباشد. بنابراین دینداری در عرصه آزادی تفکر و اعتقاد "حق"، و در مرحله پیامدهای عملی به عقیده "تکلیف عقلی" میباشد.
عدالت در اخلاق
عدالت در اخلاق بنابر آنچه بین اهل فن معروف است ملکه ای است در نفس انسان که شاخصه آن مراعات حد وسط بین افراط و تفریط در قوای ثلاثه: "عاقله"، "شهویه" و "غضبیه" میباشد. هر کدام از قوای مزبور ممکن است دارای سه حالت باشند: افراط، تفریط و تعادل. حد وسط در قوه عاقله "حکمت" است، و افراط آن "جربزه"، و تفریط آن "بلادت" است. حد وسط در قوه شهویه "عفت"، و افراط آن "شره"، و تفریط آن "خمود" میباشد. حد وسط در قوه غضبیه "شجاعت"، و افراط آن "تهور"، و تفریط آن "جبن و ترس" است. از اجتماع حد وسط در قوای سه گانه فوق "عدالت" محقق میشود.