صفحه ۳۲

دینداری، حق یا تکلیف

انسان تکوینا و بالفطرة توان فکر کردن و انتخاب عقیده و دین را داراست. دین امکان به کارگیری این توان را در مقام تشریع به عنوان یک حق به رسمیت شناخته است؛ و هیچ کس نمی تواند این حق را از انسان سلب نماید. و اگر بعد از فکر و تحقیق به عقیده ای رسید و آن را حق و مطابق با واقع تشخیص داد، به حکم عقل نمی تواند آن را نادیده بگیرد، و به لوازم آن عقیده مکلف می‎باشد. بنابراین دینداری در عرصه آزادی تفکر و اعتقاد "حق"، و در مرحله پیامدهای عملی به عقیده "تکلیف عقلی" می‎باشد.

عدالت در اخلاق

عدالت در اخلاق بنابر آنچه بین اهل فن معروف است ملکه ای است در نفس انسان که شاخصه آن مراعات حد وسط بین افراط و تفریط در قوای ثلاثه: "عاقله"، "شهویه" و "غضبیه" می‎باشد. هر کدام از قوای مزبور ممکن است دارای سه حالت باشند: افراط، تفریط و تعادل. حد وسط در قوه عاقله "حکمت" است، و افراط آن "جربزه"، و تفریط آن "بلادت" است. حد وسط در قوه شهویه "عفت"، و افراط آن "شره"، و تفریط آن "خمود" می‎باشد. حد وسط در قوه غضبیه "شجاعت"، و افراط آن "تهور"، و تفریط آن "جبن و ترس" است. از اجتماع حد وسط در قوای سه گانه فوق "عدالت" محقق می‎شود.

ناوبری کتاب