صفحه ۲۹

انسان نباید بر چیزی که احتمال خطا هست ترتیب اثر بدهد.

سیره عملی سلمان فارسی در مدائن

مرحوم حاج میرزا حبیب الله خوئی در شرح نهج البلاغه منهاج البراعة، ج 3، ص 0304 داستانی را از سید نعمت الله جزائری راجع به سلمان فارسی نقل می‎کند، می‎گوید: سلمان ایرانی بوده و از صحابه پیغمبر، او را به عنوان استاندار مدائن تعیین کرده بودند. مدائن همان تیسفون است که پایتخت ایرانی ها بوده و کاخ انوشیروان هم آنجا بوده، خیلی شهر بزرگی بوده اما الان تقریبا خرابه شده است و قصبه ای بیش نیست. وقتی مردم شهر باخبر شدند که استاندار می‎خواهد وارد شهر شود، مردم و در پیشاپیش آنها بزرگان شهر برای استقبال از سلمان آمدند، اتفاقا به حضرت سلمان برخورد کردند و گفتند: پیرمرد با امیر ما کجا برخوردی ؟ چه موقعی وارد شهر می‎شود؟ سلمان فرمود: "و من امیرکم ؟" امیر شما کیست ؟ "قالوا: الامیر سلمان الفارسی صاحب رسول الله" گفتند: امیر ما سلمان فارسی صحابی پیغمبراکرم (ص) است، ما آمده ایم به استقبالش، "فقال: لا أعرف أمیرا و أنا سلمان و لست بأمیر" حضرت سلمان فرمود: من امیری نمی شناسم اما سلمان من هستم و امیر نیستم، "فترجلوا له و قادوا الیه المراکب و الجنائب فقال: ان حماری هذا خیر لی و اوفق" از اسبها پیاده شدند و بهترین اسب را پیش کشیدند، سلمان فرمود همین الاغ برای من مناسب تر

ناوبری کتاب