داشته باشند که نوجوان یا جوان یک حالت لجاجت و سرسختی دارد؛ یعنی هر انسانی استقلال طلب است و بچه هم از همان کوچکی استقلال طلب است، لذا اگر بخواهید به بچه زور بگویید زیر بار زور نمی رود، اما راهنمایی مؤثر است، لذا بدون این که با او مشاجره کنید کاری کنید که دلش جذب شود، و با هدفی که داری کاری کن تا در اثر تبلیغ و تشویق برایش تمایل پیدا شود، و اگر یک رفیق بدی دارد با دلیل و برهان به او بفهمان که عزیزم رفاقت با فلان شخص به ضرر توست، ولی اگر بخواهی در مقابلش سرسختی نشان بدهی او هم عکس العمل نشان میدهد و کنترل بچه از دست خارج میشود، تربیت باید با تشویق و با دلیل و برهان باشد، منتها دلیل و برهان دوستانه و با ملاطفت، در سطح فکر خودش، تا اگر رفیق بدی دارد بتوان او را از رفیق بد جدا کرد، یا چنانچه معلم کلاسش فرضا مفسده جو و آدمی است ضد خدا و ضد اخلاق انسانی، سعی کنید بچه را پیش این معلم نبرید.
بی اعتنایی به شایعات و قضاوتهای نادرست
نکته ای را بجاست که برادران و خواهران توجه کنند، انسان در زندگی خیلی نباید گوش به حرف مردم بدهد؛ اگر هدف بزرگی دارد دقت کند، مشورت کند، بعد از آن اگر تشخیص داد راهی حق است دنبال کار خودش را بگیرد، هر کاری که انسان در جامعه انجام دهد بالاخره یک عده اشکال میکنند. نق ها و حرف های مردم نباید مانع کار و فعالیت و کوشش انسان بشود. ما از پیغمبران و بزرگان که بالاتر