صفحه ۲۶۸

عشا را با ایشان خواندم و حدود یک ساعت و نیم نشستیم با ایشان درددل کردیم و راجع به فوت آیت الله بروجردی و مسائل آن روز صحبت کردیم حتی یک نفر نیامد آنجا سر بزند! من راجع به مرجعیت با ایشان صحبت می‎کردم و اینکه چه کسی برای این موضوع مناسب است؛ مثلا نظر ایشان را راجع به آیت الله حکیم پرسیدم ایشان گفتند من آیت الله حکیم را ندیده ام ولی اگر آیت الله حکیم فقط همین مستمسک (العروه الوثقی) باشد چیز مهمی نیست، به نظر ایشان مستمسک خیلی مهم نمی آمد.منظور این است که بسیاری از خواص فضلا و طلبه ها به آیت الله خمینی نظر داشتند اما جو موجود در حوزه با آیت الله گلپایگانی و آیت الله شریعتمداری بود و جمعی از مردم قم نیز به آیت الله مرعشی نظر داشتند، ولی خوب آیت الله حکیم و آیت الله خوئی و آیت الله شاهرودی هم کم و بیش در جامعه مطرح بودند، مرحوم آسیدعبدالهادی زیاد مطرح بود.

ترس حکومت از حمایت مردمی آیت الله بروجردی

مرحوم حاج آقا حسین قمی هم یک زمان راجع به حجاب و این مسائل اصرار داشت که در تهران با رضاخان ملاقات کند به همه جا متوسل شده بود و علما خیلی حمایت نکرده بودند، ایشان مرحوم آقای حاج سیدکاظم کرونی پدر آسیدابوالحسن کرونی را که تهران بود می‎فرستد پیش آقای بروجردی، آقای بروجردی تهدید می‎کند که اگر چنانچه خواسته های آقای قمی اجرا نشود من هم می‎آیم تهران، مثلا

ناوبری کتاب