صفحه ۲۴۷

آن را وارسی کنند که جنس قاچاقی بین آنها نباشد و خلافی مرتکب نشده باشد، و در صورتی که خلافی مرتکب شده باشد نوبت جواب دادن خواهد بود؛ اما کشتی خالی وقتی به گمرک رسید بدون معطلی مأمور گمرک با یک نگاه می‎بیند خالی است می‎گوید بفرما؛ بنابراین اگر خدا به تو مال زیاد نداده ناراحت نشو، اگر به اندازه کفاف به تو بدهد شاکر باش، و مواظب باش دینت را نفروشی.

بنویس آیت الله خمینی !

در نوروز 1345 محمد ما را دستگیر کردند. پس از آن مرا هم به ساواک قم بردند.سرهنگ بدیعی رئیس ساواک قم بود و نسبتا آدم بااخلاق و خوش برخوردی بود.آمدند مرا بازجویی کنند، یک نفر بود به نام بکایی معاون سرهنگ بدیعی، آمد مرا بازجویی کند به من گفت: پاشید وضو بگیرید، گفتم: برای چی ؟ نماز نمی خواهم بخوانم ! گفت: کاری به این حرفها نداشته باشید، پاشید وضو بگیرید؛ پس از وضو گفت: شما به این قرآن قسم بخورید که خلاف واقع نمی گویید و هر چه از شما سئوال کنند واقع را می‎گویید، گفتم: خیلی خوب، به این قرآن قسم که خلاف واقع نمی گویم، او غافل بود از اینکه قسم با اکراه شرعا الزام آور نیست. آن وقت نشست از من بازجویی کرد، در ضمن سئوالهای بازجویی می‎نوشت آقای خمینی، من گفتم: اگر این جور بنویسی من جواب نمی دهم، برای اینکه یک نفر دکتر را اگر نگویی دکتراین توهین به اوست، یک نفر آیت الله را هم اگر به او آیت الله نگویی به او توهین است و شما با این کار قصد اهانت دارید، بنویس

ناوبری کتاب