فردا زمستان اگر نفت نباشد در روستاها مردم خودمان از سرما میمیرند، آن وقت مردم به شما و روحانیت بدبین میشوند، مصلحت این است که شما تولید نفت را خودتان زیر نظر بگیرید و به اندازه مصرف داخلی تولید کنید که مردم از همین اول به شما و روحانیت و انقلاب بدبین نشوند؛ دوم اینکه ما در این مدت تجربه خیلی داشته ایم، مواظب باشید کمونیستها در کار شما رخنه نکنند، شما به خاطر دین و مذهب دارید فعالیت میکنید همان نیروهای مذهبی را داشته باشید کافی است، قیام شما یک قیام مقدس است ما هم به آن احترام میگذاریم ولی این کمونیستها از پشت خنجر میزنند مواظب آنها باشید؛ پیشنهاد دیگری که داشت این بود که میگفت: شما آخوندها چرا پول را صرف اشخاص میکنید، با این پولهایی که از وجوهات به دست شما میرسد موسسات مذهبی، دینی و اقتصادی درست کنید، با این کار هم اصل سرمایه محفوظ میماند و هم با درآمد آن میتوانید حوزه ها را اداره کنید. این خلاصه کلام مقدم بود در آن جلسه، البته خیلی با احترام و مودب حرف میزد و خیلی دوستانه این حرفها را بیان کرد.
آذرماه سال 57 که در پاریس خدمت امام رسیدم صحبتهای مقدم را برای ایشان نقل کردم ایشان خیلی تعجب کردند، گفتند: عجب ! مقدم این حرفها را گفت ! بعد در همان جا به آقای مهندس بازرگان و آقای هاشمی پیغام دادند که به کار شرکت نفت نظارت بکنند و به اندازه مصرف داخلی تولید کنند.