روند حاکمیت اسلامی و اینکه ارسال رسل و انزال کتب و قیام حضرت اباعبدالله (ع) برای حاکمیت اسلام و اجرای عدالت است، چه با پیروزی و چه با شهادت، در هر صورت حضرت امام حسین (ع) هدفی والاو برتر و عالی داشته اند که دست به این حرکت انقلابی زده اند، همانکه فرموده اند: ارید ان آمر بالمعروف و انهی عن المنکر و یا انما خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی و اصلاح به هر صورتی ممکن است و نویسنده کتاب شهیدجاوید یک بعد آن را گرفته و کار عمیق کرده و این دلیل نفی کار دیگران نیست؛ و البته هیچ کتابی خالی از اشکال نیست و جز قرآن و حدیث، همه گفته ها و نوشته ها امکان خطا دارند، در هر صورت تاریخ اسلام احتیاج به مطالعه و تحقیق و کار بیشتری دارد.
آقای بازجو وقتی نوشته را میخواند عصبانی میشود و همراه با فحش و ناسزا میگوید: همه شما سنی و وهابی هستید، از خمینی تا منتظری و صالحی و شریعتی و امثال تو و هم طویله ای هایی که همراه تو در زندان هستند. آقای صلواتی از بازجو میپرسد: آیا شما خودتان کتاب شهیدجاوید را خوانده اید؟ رضوی میگوید: مگر من احمق هستم که امثال این مزخرفات را بخوانم، وقتم را صرف یک ترانه و یا آهنگ موسیقی شاد میکنم، ما فقط ماموریت داریم این کتاب را پیش علما ببریم و بگوییم که با نوشته شدن این کتابها اصل دین، اصل تشیع از بین میرود، حسین (ع) را از دست مردم میگیرند، دستمالمان را از جیبمان درمی آوریم و اشکهای دروغیمان را پاک میکنیم، و یا بعضی از افراد ظاهرالصلاح را وادار میکنیم که نزد علما و منبریها بروند و آنها