معمولا با بزرگان نمی شود انقلاب کرد
یادم هست مرحوم نواب در مدرسه فیضیه منبر رفت، سوره الهیکم التکاثر را خواند به قدری این منبر آتشین بود که هر کسی را تحریک میکرد - خدا رحمتش کند- از روی ایمان صحبت میکرد و سخنانش بسیار موثر بود. مرحوم آسید عبدالحسین واحدی هم طلبه بود، من در مدرسه دارالشفاء سه ماه با او هم حجره بودم، ایشان مرتب پیش مرحوم نواب میرفت و با او رابطه داشت، اینها واقعا از روی ایمان کار میکردند، اما جوری بود که بزرگان را نادیده میگرفتند. البته شاید هم بشود گفت معمولا با بزرگان نمی شود انقلاب کرد، انقلاب از طبقه پایین شروع میشود اینها هم با قطع نظر از بزرگان کار میکردند، به همین جهت قهرا بزرگان قم با آنها جور نبودند، البته شاید اجمالا بیت آقای صدر با آنان موافق بودند، قرائن تا اندازه ای این معنا را نشان میداد.
درس بخوانم مجتهد بشوم !
در اصفهان یک پیرمردی بود از اهالی سده به اصطلاح این زمان خمینی شهر، اسمش ملاعبدالرحمن بود خدا رحمتش کند حدود هشتاد و پنج سال داشت، میآمد پیش من درس صرف میر میخواند، به ایشان میگفتم: ملاعبدالرحمن، تو درس برای چه میخوانی ؟ میگفت:من باید درس بخوانم مجتهد بشوم !