صفحه ۲۱۹

ایران عزاداری به این گستردگی را کسی پیش بینی نمی کرد. در همه شهرها دسته جات راه افتاد، شعرا در عزای ایشان نوحه های سینه زنی و عزاداری می‎سرودند. من یادم هست از نجف آباد یک دسته دو سه هزار نفری به طرف قم راه افتاد، یک حسن آقا نساج داشتیم، ایشان این

شعر را می‎خواند و همه می‎خواندند:

ما نجف آبادیان با ناله و آه آمدیم ____ از برای درک فیض آیت الله آمدیم
مردمان شهر قم کو سید و سالار ما؟ ____ از برای دیدنش ما این همه راه آمدیم

در آن زمان افکار مارکسیستی کمونیستی در جامعه زیاد مطرح بود. شرکت مردم در این جلسات و برگزاری این عزاداری گسترده و اقبال مردم به روحانیت در واقع یک نوع تودهنی به تبلیغات مارکسیستی کمونیستی آن وقت بود. مردم می‎فهمیدند که آنها چیزی نیستند و جنبه های مذهبی خیلی در مردم نمود پیدا کرد. البته این تجلیل و ابراز تاسف و تاثر مردم از فوت مرحوم آیت الله بروجردی یک چیز طبیعی و خودجوش بود، این گونه نبود که تصنعی و ساختگی باشد، مردم بی اختیار راه می‎افتادند، دسته جات درست می‎کردند، به سر و سینه می‎زدند، گریه می‎کردند و مرثیه می‎خواندند. تقریبا چهل روز ایران ماتم داشت و در جاهای مختلف مراسم فاتحه برگزار می‎شد. بعضی افراد در آن زمان می‎گفتند فوت مرحوم آیت الله بروجردی در واقع چهل سال

ناوبری کتاب