صفحه ۲۱۱

متکبر هستیم، متکبر یعنی آن که خودش را بزرگ می‎بیند. مگر ما کی هستیم و چی داریم که خودمان را بزرگ ببینیم ؟ اگر هم کمالی داریم از خداوند است. از کجا که خدای نکرده ما "بلعم باعور" نشویم که یک عمر تحصیل علم داشت و عبادت هم کرد و زهد هم داشت سرانجام "بلعم باعور" از آب در آمد. چه بسا کسانی که ما آنها را پایین می‎دانیم و آنان با خدا راز و نیازی داشته باشند، اخلاص و صفا و نورانیتی داشته باشند که ما نداشته باشیم، اگر هم درس خوانده ایم و چیزی می‎دانیم اینها کمال نیست یک مشت لفظ است؛ اگر ما را به خدا نزدیک کند و خودپسندی را از ما بگیرد و فانی ذات حق شویم آن وقت کمال است.

نامه ای به وزیر دادگستری شاه

(...)شما آقایان که هر سال جشن مشروطیت برپا می‎کنید و نطقهای آتشین شما به وسیله رادیو و روزنامه ها پخش می‎شود و دم از عدالت و قانون و دموکراسی می‎زنید چرا اقلا قانونهایی را که خودتان تصویب کرده اید عمل نمی کنید؟ اولا محکوم به اقامت اجباری نباید با مامور اعزام شود؛ ثانیا در محل نباید زیر نظر باشد تا چه رسد به زندانی شدن در خانه؛ ثالثا باید پس از اعتراض، دادگاه فورا خارج از نوبت رسیدگی کند؛ رابعا تغییر محل نیز باید با رای دادگاه و پس از اخطار باشد.

آقای وزیر دادگستری در زمان تصدی شما آبروی دادگستری رفت، سابقا دادگستری تا اندازه ای استقلال داشت و مورد امید مردم بود، حالا به صرف گزارش یک مامور ساواک قم بیست و پنج نفر از علما و مدرسین حوزه علمیه قم را بازداشت و به نقاط مختلف و دور دست

ناوبری کتاب