صفحه ۲۰۵

"کیف حالک ؟" حالت چطور است ؟ البته مقصود حضرت این بوده که وضع و حالت در عالم برزخی که هستی چطور است، جواب داد: ای امیر مؤمنان ! من سلطان عادلی بودم که نسبت به رعیت و زیردستان خود شفقت و مهربانی داشته و همیشه به آنها ترحم می‎کردم ولی به خاطر دین مجوسی که داشتم از بهشت محروم هستم، با این که محمد در زمان سلطنت من به دنیا آمد و بیست و سه کنگره از کنگره های قصر من در شب تولدش فرو ریخت و من می‎خواستم به او ایمان آورم ولیکن از آن غفلت کردم و از این نعمت بزرگ محروم شدم، ولی خدا با این که در جهنم هستم به واسطه آن عدالتی که داشتم عذاب آتش را از من برداشته است، و بعد گفت: "فوا حسرتا لو آمنت لکنت معک یا سید اهل بیت محمد(ص) و یا امیر امته" واحسرتا و صد افسوس که اگر ایمان آورده بودم روز قیامت در بهشت با تو بودم ای بزرگ اهل بیت پیامبر(ص) و ای امیر امت او.منهاج البراعة، ج 4، ص 272. ضمن این که حضرت راه خودشان را منحرف کرده و به مدائن رفتند و حدود هشتصد نفر از مدائن و تعدادی دیگر هم از جاهای دیگر به سپاه ایشان پیوستند، این معجزه را هم که از عجایب معجزات است به یاران خود نشان دادند.

با شهید رجایی در سلول

در این دفعه آخر وقتی مرا از سقز بازداشت کردند آوردند تهران،

ناوبری کتاب