صفحه ۱۷۲

همان گونه که رسول خدا(ص) با حفصه و عایشه ازدواج نمود؛ و این قبیل ازدواجها در آن اعصار ضروری بود. و بنا نبود ائمه (ع) در زندگی اجتماعی با مردم به علم غیب و علم به باطن اشخاص عمل نمایند، بلکه برحسب ظاهر متعارف عمل می‎کردند.

خاطره ای از حاج آقا رضا رفیع درباره تغییر لباس روحانیت

گویا در مجله دنیا عکسی ازایشان انداخته بودند با عمامه و عکس دیگری با کلاه، در آنجا حاج آقا رضا رفیع یک مقاله ای نوشته بود زیر این عنوان که چرا من کلاهی شدم، خلاصه آن مقاله این بود که من با رضاشاه در گرگان بودم و معمم بودم، رضاشاه به من گفت ما به تهران که برگشتیم بعد از بیست و چهار ساعت به طرف خوزستان می‎رویم و شما باید در این سفر همراه ما کلاهی باشی، این امر برای من خیلی گران و سخت بود که تغییر لباس بدهم، گفتم: آقای حاج مخبرالسلطنه نخست وزیر می‎دانند که من معمم باشم برای دولت و مقام سلطنت بهتر است، رضاخان گفت: نخیر همین است که من می‎گویم، شما بایستی کلاهی همراه ما باشی !، لذا ما به تهران که برگشتیم با اکبر میرزای صارم الدوله رفتیم خیابان لاله زار یک دست کت و شلوار و پاپیون خریدیم به پانصد تومان، بعد وقتی که لباسها را پوشیدم و رفتم به دربار همین شاه فعلی محمد رضا گفت: عجب خوب این لباس به شما می‎آید؛ حاج آقا رضا ریش پر پشت و بلندی داشت، من یادم هست همین حاج آقا رضا خدمت آیت الله بروجردی می‎آمد پالتوی

ناوبری کتاب