صفحه ۱۶۰

خمینی باید برگردد

پس از اینکه مدتی از تبعید امام گذشت کم کم نام و یاد ایشان هم داشت متروک می‎شد، ما برای زنده نگاه داشتن قضیه و نیز به عنوان اعتراض به دستگاه پیشنهاد کردیم یک جلسه ای در مدرسه فیضیه گرفته شود، در آن جلسه اول بنا بود بعضی از فضلا منبر بروند که گویا رای آنها را زدند، در نتیجه آقای حسین نوری و آقای مشکینی و من منبر رفتیم. تا آن موقع من مدرس بودم و در حوزه کسی مرا به عنوان منبری نمی شناخت، جمعیت زیادی هم جمع شده بودند و در تایید صلوات می‎فرستادند، پشت بام مدرسه فیضیه هم از نیروهای شهربانی پر شده بود، اسلحه های خود را طوری گرفته بودند مثل اینکه می‎خواستند الان ما را به رگبار ببندند، (...)بعدمن رفتم منبر و خطبه امام حسین (ع) در تحف العقول را خواندم، گفتم من منبری نیستم اما به عنوان وظیفه این خطبه را برای شما می‎خوانم، آن وقت به مناسبت مضامین خطبه راجع به امر به معروف و نهی از منکر صحبت کردم و گفتم: حوزه علمیه قم که روح الله در آن نباشد روح ندارد، اکنون حوزه یک پیکر بی روح است، روح خدا باید در حوزه باشد، چرا ساکت نشسته اید، خمینی باید برگردد! جمعیت هم صلوات می‎فرستادند؛ بعد گفتم: وظیفه همه است که ساکت نمانند، مجاری الامور بید العلماء بالله الامناء علی حرامه و حلاله و شما وظیفه خود را ترک کرده اید و برای همین است که شکست می‎خورید.

ناوبری کتاب